تنبلی بی امان
تنبلی بی امان

تصویری: تنبلی بی امان

تصویری: تنبلی بی امان
تصویری: فرمول دکتر هلاکویی برای رهایی از تنبلی و رسیدن به موفقیت | به تعویق انداختن کارها |ان ال پی| هلاکویی 2024, ممکن است
Anonim
تنبلی بی حد و حصر
تنبلی بی حد و حصر

"

و می آید! قصه های روسی بخوانید. حتی به ایلیا مورومتس ، که سی سال و سه سال در رختخواب بود ، "kaliki انتقالی" آمد ، او را روی پای خود گذاشت و او را برای انجام "شاهکارهای بازو" فرستاد. بنابراین این یک قهرمان معجزه گر است! با بقیه ، شادی سخت تر است. ایوان تسارویچ در جستجوی یک و تنها تخم کوشچف در هر کجا سرگردان بود. بیچاره آلیونوشکا و نستنکا نمی توانند با آرامش ازدواج کنند: اکنون باید یک بچه را به یک برادر تبدیل کرد ، در حال حاضر باید یک هیولا وحشتناک با گل سرخ را دوست داشت! در مورد ایوانوشکا احمق چه می توانیم بگوییم: مار گورینیچ را بکشید و بابا یاگا را فریب دهید و لاک پشت دختر را نگه دارید ، فقط "آن را-من نمی دانم چه چیزی!"

اما ، با این وجود ، برخلاف تصویر ابدی یک دهقان روسی در صندل و روی اجاق ، من سرود واقعی تنبلی را نه به زبان روسی ، بلکه در فولکلور چک خواندم! درخشان: گونزیک خاصی حدس زده بود که یک اژدها را می کشد و با یک شاهزاده خانم ازدواج می کند. با این استدلال که گونزیک حدس می زد که این امر به حقیقت می پیوندد ، با آرامش روی مبل دراز کشید و در انتظار سرنوشت خوشبخت خود بود. به طور کلی ، اژدها مردم را می خورد ، دختر در عروس نشسته است و قهرمان پیش بینی شده حرکت نمی کند. و سپس خود شاه اژدها را به اجاق گونزیک کشاند ، چوبی را در دستان او گذاشت و مدت زیادی خواست تا به جانور پیچ خورده ضربه بزند. مرد خوش شانس مقاومت کرد ، اما در زد. و سپس او را به شاهزاده خانم بردند ، که با او ازدواج کرد ، اگرچه او نیز خیلی تنبل بود. در اینجا چنین پیش بینی درستی وجود دارد.

و آنها همچنین در مورد سنگ های دروغگو صحبت می کنند …

یک بار ، نمایندگان یک حزب سیاسی به دانشکده روزنامه نگاری آمدند تا به دنبال منشی مطبوعاتی برای نامزد ریاست جمهوری خود باشند. ما به دنبال دانش آموز جوان سال 4 یا 5 بود. آنها آن را پیدا نکردند ، ناامید شدند و به خانه برگشتند. و ناگهان ، روی پله ها ، موجودی جذاب با موهای قرمز برای آنها ظاهر شد - دوست من کسنیا ، که در سومین سال خود بود و به جنسیت مورد نیاز تعلق نداشت. اما مهمانان نگاه کردند و تصمیم گرفتند که این یک دختر زیبا است که باید منافع رهبر خود را نمایندگی کند. بنابراین Ksyusha "وارد سیاست بزرگ شد". نیازی به گفتن نیست که تبلیغ روزنامه نگار دانشجو بسیار سودآور بود. همه چیز با این واقعیت شروع شد که او نیمه دوم سخنرانی را کنار گذاشت و به طور تصادفی خود را در پله های دانشکده دید.

این چیزی است که من آن را "تنبلی خوب" می نامم. اما مراقب باشید! استفاده مداوم از این اصل بوی بی احتیاطی می دهد و کمتر از تلاش های هدفمند منجر به پایان خوش می شود. بنابراین ، تنبلی باید به شدت مصرف شود - زیرا نمی توانید از شر آن خلاص شوید. اما دوز به معنای کاهش نیست. فقط باید به موقع و عاقلانه تنبل باشید.

ممکن است تنبل باشید:

1. وقتی کارهای خلاقانه در پیش است ، اما الهام بخشی وجود ندارد. در این مورد ، سازندگان واقعی ، با چشم خود به صفحه کامپیوتر زنگ نمی زنند ، بلکه تلویزیون تماشا می کنند ، داستان می خوانند و با دوستان خود ارتباط برقرار می کنند. و سپس "آن" می آید: نیمه شب ، ساعت سه صبح ، صبح - مهم نیست. فقط یک فرد خلاق "این" را احساس می کند ، پشت کامپیوتر می نشیند و یک شاهکار به دنیا می آورد. و بگذارید سرش بعداً از کمبود خواب بترکد - رژیم روز برای او نیست.

2. کی روز تعطیل است. روانشناسان چنین پدیده ای را استنباط کرده اند - "ناامیدی آخر هفته". این زمانی است که هیچ چیز در روز یکشنبه کار نمی کند و مغز از کار خودداری می کند. به نظر می رسد - خیلی وقت است ، می توانید دسته ای از کارهایی را که قبلاً انجام نشده است دوباره انجام دهید! توهم! بهتر است تلاش نکنید. و سپس دوشنبه شب ، با ارائه برنامه تلویزیونی و دو ساعت خواب ، برای پایان دادن به همان "پشته". من روش ملایم تری برای برخورد با تنبلی نمی دانم - فقط تسلیم شدن در برابر آن.

3. اگر واقعاً نمی خواهید کاری انجام دهید. خوب ، این اتفاق می افتد.اما شما ، به عنوان یک فرد وظیفه شناس ، تسلیم تنبلی نمی شوید ، تمام اراده خود را جمع آوری کرده و بنشینید برای … (بسته به اینکه چه کسی چه کار می کند). بررسی شده - بی فایده است. و به نظر می رسید که او به طور معمول خوابیده است ، و هیچ چیزی درد نمی کند ، اما سر من خوب نمی فهمد ، و روحیه ای وجود ندارد و کار انجام نشده است. خوب ، من نمی خواهم. در اینجا بهتر است بدون مقاومت تسلیم شوید. این بدان معناست که امروز سرنوشت نیست. فردا انجام می شود و بسیار موفق تر است. شاید طوفان های مغناطیسی شاید فشار کاهش یافته است. باید قهوه بخورم با آب نبات. و سپس دراز بکشید. با مجله. اما چنین افرادی قادر به تنبلی طولانی مدت با تنبلی برای "شما" نیستند. آنها ، کارگران سخت کوش ، دارای ارگانیزمی هستند که برای عمل تنظیم شده است.

4. اگر معاینه روی بینی است. آماده سازی امتحان موضوعی برای بحث جداگانه است. اما کسانی که برگه های تقلب می نویسند و کسانی که با شجاعت تمام بلیط ها را به هم می زنند و کسانی که به هیچ وجه آماده نمی شوند ، در یک مورد اتفاق نظر دارند: عصر قبل از امتحان باید بی سر و صدا و خوشایند سپری شود و باید خواب خوبی داشته باشد. زود بخواب ، بعداً برخیز. برای ایجاد رنگ و ذهن زیبا مانند شیشه. سپس هنگام پاسخ دادن به چیزی برای به خاطر سپردن ، فهمیدن ، شنیدن یا فقط نوشتن ، شانس بیشتری وجود دارد.

5. وقتی مریض می شوید. شما می توانید در رختخواب دراز بکشید و هیچکس به شما کلمه ای نمی گوید. وقتی انتظار بچه دار شدن دارید تقریباً یکسان است. در این دوره ، همه چیز ممکن است! (فقط مشروب نخورید ، سیگار نکشید و کیسه های سیب زمینی همراه خود نبرید).

6. وقتی عقب هستید - کار یا مطالعه سخت اما با موفقیت انجام شده است. بعد از جلسه ، چند روز زندگی را رها می کنم. من خودم را در اتاق حبس می کنم ، مجلات زنانه ای را که حفظ کرده ام دوباره می خوانم و دور خودم را با شکلات و آجیل احاطه می کنم. و من به این حالت خوشحال عادت می کنم که هیچ کاری نباید انجام شود! اینکه همه چیز قبلاً انجام شده است. و این حق قانونی برای تنبلی به دست آمده است. اینجاست ، خوشبختی و بعد از مدتی من زیرزمین را ترک می کنم و با دوستانم به جشن پایان جلسه می رویم. برای این کار ، شما همچنین باید نیروی خود را دوباره پر کنید.

شما نمی توانید تنبل باشید:

1. وقتی چیزی قول داد در این مرحله ، کیک را بشکنید - اما طوری که کار تمام شود ، حتی اگر. درست است ، با احساس اهمیت کار خود ، تنبلی معمولاً خود به خود عقب نشینی می کند. فهمید که اینجا هیچ چیز برای او نمی درخشد.

2. هنگامی که یک رویداد مهم در پیش است ، که در هیچ موردی نباید به شانس واگذار شود. به عنوان مثال ، یک مصاحبه ، یک سخنرانی یا یک کار سخت. می توان به "شاید" تکیه کرد ، اما تهدید به شکست می کند. و سپس هیچ بهانه دیگری وجود نخواهد داشت ، مگر اینکه به دلیل تنبلی احمقانه من یک فرصت بسیار خوب را از دست دادم. آنها نیز روزی به پایان می رسند.

3. هنگامی که تحویل دوره روی بینی است و هنوز اسب نورد نکرده اید. در اینجا ، انتظار "همین الهام" جواب نمی دهد - شما باید خودتان را از یقه بگیرید و به کتاب های درسی بکشید. کتاب دوره را تا آخر به تعویق انداخته اید ، در نهایت ، آن را می پذیرید. و از همان دقایق اولیه می فهمید که اگر کمی بیشتر وقت داشتید ، جالب تر و متعادل تر می شد و همه نفس می کشیدند ، و شما از احترام به خود پر می شدید. اما شما باید احمقانه حجم مورد نیاز را با بازنویسی کتاب ها پر کنید - و خود را با پشیمانی از تنبلی بی حد و حصر عذاب دهید.

4. وقتی این فکر بیشتر و بیشتر پیش می آید که زندگی با جزئیات زیبا در حال گذر است و در مسائل کاملاً غیر ضروری و بی اهمیت حل می شود. و هنگامی که شما هر شب بعد از کار یا مطالعه در نزدیکی تلویزیون در حال استراحت بودید ، دوست شما در این دوره ایتالیایی آموخت ، رقص مامبا را آموخت یا سه برابر بالاتر رفت. با تشکر از این ، او شغل خود را به همراه خود - و دستمزد ، و سپس شیوه زندگی - به شغلی شدیدتر و روشن تر تغییر داد. و به نظر می رسید که آنها به همان شیوه شروع کرده اند.

هنگامی که چنین سیگنال هایی بیشتر و بیشتر شنیده می شود ، به این معنی است که زمان بلند شدن و رفتن به جایی رسیده است. برای دریافت تجربیات جدید به سینما بروید. به بخش ورزش پشت کمر جدید. در DK برای دانش جدید. یا فقط کفش های ورزشی خود را بپوشید و در ورزشگاه بدوید. ثابت شده است که ورزش نه تنها بدن را تربیت می کند ، بلکه هوشیاری روانی را نیز افزایش می دهد. اما رادیکال ترین سلاح در مبارزه با تنبلی حسادت است. به موفقیتهای دیگران و خوشبختی دیگران حسادت کنید. اینگونه است که یک احساس بد بر دیگری پیروز می شود. نکته اصلی این است که به یاد داشته باشید: شما باید عاقلانه تنبل باشید.

النا زورلووا

7.05.01

توصیه شده: