تصویری: عزیزم ما بچه داریم
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
البته می توانید آن را در مقابل واقعیت قرار دهید. طبق سناریو ، در این مورد ، مرد قرار است با تحسین غر بزند و با گرفتن شما زیر دستان سفید کوچک ، به دور محور خود بچرخد. اما ، اگرچه همه زنان در اعماق قلب خود انتظار چنین رفتاری را دارند ، اما عکس العمل معشوق به پیامی در مورد اضافه شدن آینده همیشه مانند یک فیلم نیست. شاید اینطور باشد که معشوق با لگد شما را مجبور به سقط جنین کند یا چشمانش را به هم بزند و بگوید:"
بنابراین ، همه مراکز تنظیم خانواده با یک صدا بوق می زنند: بهتر است در مورد مفهوم وراث با هم بحث کنیم ، در غیر این صورت ممکن است واحد اجتماعی کار نکند.
خوب ، پس با هم اما اگر شما با اشتیاق یک زن معمولی در سن باروری میل به زایش دارید ، و همسر بی پروا چشم انداز وسوسه انگیز مانند طاعون را نادیده می گیرد ، چطور؟ آیا ممکن است تعداد مقاربت شما دقیقاً به دلیل دیتوفوبیا او کاهش یافته باشد؟ و اگر لحظات نادری از صمیمیت وجود داشته باشد ، مرد بعد از آن عصبی به کاندوم نگاه می کند و دیوانه وار می شمارد که آیا همه اسپرم ها در جای خود هستند؟
یک مرد ممکن است دلایل متعددی برای عدم بچه دار شدن داشته باشد. اغلب اوقات است ترس از بزرگ شدن و به عهده گرفتن مسئولیت زندگی کوچک کسی … چنین مردی قطعاً نباید با واقعیت حاملگی که قبلاً رخ داده مواجه شود. او ممکن است شما را بدرقه نکند و شما را مجبور به سقط جنین کند ، اما کودک نیز شادی او را به همراه نخواهد داشت: پدر فقط شروع به فرار از خانه می کند. چنین موضوعی باید به مدت طولانی و به تدریج آماده شود و جذابیت پدر و مادر شدن را ترسیم کند و به طور اتفاقی او را به بازدید از محل زندگی یک نوزاد زیبا دعوت کند. شما می توانید "تصادفا" تصاویر بت انگیز را با کوچولوهای جذاب لغزش دهید. وقتی او شروع به شک و تردید کرد ، آنگاه نقطه عطف فرا خواهد رسید. ولرم بگیرید!
آنها هنوز از این می ترسند نخواهد توانست ، به دلیل ظاهر یک عضو جدید خانواده ، زمان کافی را برای کار یا سرگرمی اختصاص دهید … البته ، بسیار بی دلیل خواهد بود که افراد مومن را با بزاق روی زمین متقاعد کنید که تمام نگرانی های مربوط به نوزاد را بر عهده خواهید گرفت. شما فقط باید کاری کنید که یک مرد به همان شیوه ای که به کار یا سرگرمی علاقه دارد ، به داشتن فرزند علاقمند شود. هرگز در مورد چیزهای منفی (پوشک ، شستشو ، پوشک) صحبت نکنید ، چیزهای مثبت را کنار بگذارید (جشن تولد ، گل رز برای پرستار ، سپس بازی سرخپوستان ، راه آهن اسباب بازی - مطمئناً در برابر آن مقاومت نمی کند!). به زودی او می فهمد که مطمئناً زمانی برای فرزند خود پیدا خواهد کرد.
بسیاری از مردان حسادت می کنند ، اعتقاد دارند که توجه همسر دیگر فقط به آنها اختصاص نخواهد داشت … وانمود کنید که شلنگ هستید و به نحوی محرمانه به او بگویید که بسیار می ترسید که پس از تولد فرزند ، عشق او باید به دو قسمت تقسیم شود. با برآورد پوچ بودن وضعیت برای خود ، او می فهمد که همه ترس های او بی اساس است و کاملاً آماده پدر شدن می شود.
و برخی عمداً این را باور دارند نمی تواند به طور کامل همه چیز را برای کودک فراهم کند (گرچه فقر چه زمانی مانع باروری بود؟). دریابید که آیا او دلیل دیگری برای ترس از کودک دارد یا خیر ، و اگر نه ، با جسارت به دنیا بیاورید. ابتدا دوستان و بستگان به شما کمک خواهند کرد ، و سپس شوهر انگیزه ای برای درآمد بیشتر و بهبود خود از هر طریق ممکن خواهد داشت.
مردانی هم هستند که در حال حاضر از اولین ازدواج فرزندان دارند و این مردان این را باور دارند آنها به اندازه کافی در این زندگی داشته اند آنها ممکن است برخی از خاطرات ناخوشایند را در رابطه با بارداری همسر قبلی داشته باشند (به عنوان مثال ، او بسیار زشت شد ، وزن خود را افزایش داد و هرگز به فرم خود نرسید ، یا بیمار ، دمدمی مزاج بود و به طور کلی به مدت 9 ماه رفتار ناپسندی داشت). شما چاره ای ندارید جز اینکه قسم بخورید که رفتار کنید و در محدوده (از نظر جسمی و اخلاقی) باشید. علاوه بر این ، قلب او می تواند کاملاً چاپلوسی کند که شما واقعاً می خواهید از او فرزندی داشته باشید.
به هر حال ، وقتی بچه ای متولد می شود ، بازگشتی وجود ندارد. تعداد کمی از مردانی که واقعاً عاشق بانوی قلب خود هستند نسبت به این رویداد بی تفاوت هستند. زمان می گذرد ، فرزندان رشد می کنند ، تبدیل به جوانانی کوچک و سمهای غیرقابل کنترل می شوند ، اما آنها همیشه همان نخ نامرئی خواهند ماند که یکبار برای همیشه شما و او را گره زده است.
توصیه شده:
بله عزیزم؟ - البته گران
یک بار ، روز جمعه ، وقتی هوا شگفت انگیز بود ، تقریباً تابستان ، اولیا از ناهار به سر کار برمی گشت. روحیه فوق العاده ای داشت و او با خوشحالی در حال برنامه ریزی برای تعطیلات آخر هفته بود که بلیط های کنسرت برای آن در حال حاضر آماده شده بود. مسیر او از بسیاری مغازه ها می گذشت و با فکر کردن ، اولیا به پنجره ها نگاه کرد. نگاه تربیت شده او نمی تواند از بلوز فوق العاده روی مانکن باریک چشم پوشی کند. بلوز نه تنها دقیقاً روی شکل بود ، به طرز اغوا کننده ای سینه را برجسته کرد ، بلکه کاملاً مناسب است
مادرشوهر عزیزم
آمبولانس می تواند ترشی ، گوشت دودی ، کنسرو ، ماریناد ، رول ، خمیر ترش ، پای ، کیک پنیری ، کیک ، شیرینی و حتی شراب را روی میز بیندازد ، که همه آنها تولید خود هستند. کی او موفق می شود همه اینها را انجام دهد؟ اوه ، چه سالی است که نتوانسته ام این راز را حل کنم. تلفن خانه آنها تقریباً هرگز خاموش نمی شود. من باید وام بگیرم ، دستور کیک را قرض بگیرم ، از روانشناس از زندگی مشاوره حرفه ای بگیرم-مادر شوهرم سریعتر از 911 کار می کند
چرا به ماشین نیاز داری عزیزم؟
از این گذشته ، ضعف و قدرت چیزهای بسیار مشروطی هستند و در این مورد نمی توان گفت که این دیالکتیک چگونه به پایان می رسد. کسی پیش بینی می کند که مادرسالاری است ، دیگران می گویند که یک زن خودش زیر پاشنه او بالا می رود (آنها می گویند ، برای چه چیزی جنگیدند ، با آن برخورد کردند). با این حال ، امروز یک چیز مسلم است: یک زن مدرن توانست به برابری با یک مرد برسد. البته این پیشرفت بشر است ، زیرا یک زن به همراه سیاهپوستان و اقلیت های جنسی به عنوان یک شخص شناخته می شود
عزیزم منو دستکاری نکن
دختر با پذیرش یک صبح برای یک فنجان چیزی ، از این بازی معاشقه پشتیبانی می کند. اگرچه معنای این آیین بیان نمی شود ، اما در فرهنگ ما این معنی برای هر دو آشکار است. و این نوع بازی دستکاری برای هر دو مفید است ، زیرا از هر دو طرف محافظت روانی می کند. اگر دختر موافقت کرد ، او فقط موافقت کرد که "قهوه بنوشد". اگر نه ، امتناع برای مرد بدون درد است ، زیرا او فقط از قهوه امتناع کرد. و اگر ، پس از قبول این بازی ، دختر
چگونه پیانو را ببینیم عزیزم؟
اخیراً با مجله ای محبوب برای زنان برخورد کردم. من از این مقاله که عروس های خارجی علاقه زیادی به ازدواج با بچه های روسی دارند ، لذت بردم. هنگامی که علت آن پرسیده شد ، - یک خانم خارجی پاسخ داد: - و شما از آنها خسته نخواهید شد! حالا من از شوهر روسی ام طلاق می گیرم ….. - خب چی؟ - خوب ، همینطور. به عنوان مثال ، اگر شوهرم آمریکایی بود ، همه چیز ساده می شد: من وکیلم را نزد وکیلش می فرستادم ، یکی دو بار آنها همه چیز را برای ما به اشتراک گذاشتند ، سه - ما طلاق گرفتیم! و شوهر روسی کاملاً متفاوت است