فهرست مطالب:

چگونه همسر آینده من مرا تحت تأثیر قرار داد: داستان هایی از مردان
چگونه همسر آینده من مرا تحت تأثیر قرار داد: داستان هایی از مردان

تصویری: چگونه همسر آینده من مرا تحت تأثیر قرار داد: داستان هایی از مردان

تصویری: چگونه همسر آینده من مرا تحت تأثیر قرار داد: داستان هایی از مردان
تصویری: ۱۰ چیزی که زنان رو دیوونه میکنه و عاشق شنیدنش هستند 2024, آوریل
Anonim

ما موهای خود را رنگ می کنیم و یاد می گیریم که چگونه آرایش کنیم ، رژیم بگیریم ، کتاب های روانشناسی بخوانیم - همه چیز برای جذب شاهزاده زیبا رویاهای ما! اما آیا ما در مسیر درستی هستیم؟ تیم تحریریه Cleo تصمیم گرفت "از خود مردان بپرسیم." ما با زنان متاهل در مورد آنچه همسران آینده آنها قبلاً "به آن وابسته بودند" صحبت کردیم.

Image
Image

سرگئی ، 26 ساله ، بازاریاب:

- من فکر می کنم هر زنی امضای جذاب خود را دارد ، چیزی شبیه عادت هایی که ما را جذب می کند ، مردان. من چند سال پیش به لطف مجموعه ای از این چیزها دلم گرفت. به عنوان مثال ، من واقعاً دوست داشتم وقتی معشوق من ناگهان شروع به صحبت با صدای اسم حیوان دست اموز ناز یا توله روباه کرد ، چیزی شبیه به آن. معمولاً وقتی کمی نگران است یا می خواهد از من چیزی بخواهد ، به چنین صدایی روی می آورد. بسیار زیبا به نظر می رسد و به سادگی قابل توصیف نیست.

یا در اینجا: در دوره ای که ما تازه شروع به ملاقات کرده بودیم و دست در دست هم راه می رفتیم ، متوجه شدم که هر بار که از جاده عبور می کردیم ، او شروع به فشردن بیشتر دست من کرد. در آن لحظه ، آن را یک حرکت فوق العاده شیرین یافتم. همه این موارد کوچک در ایجاد یک رابطه قوی نقش داشته اند. البته در اولین ملاقات بلافاصله متوجه هیکل ورزشی و ظاهر دلپذیر شدم. در حال حاضر ، پس از مدتی ، در دوست دخترم آن زمان (اکنون همسرم) ویژگی هایی را پیدا کردم که برای زندگی خانوادگی مهمتر هستند ، یعنی: فداکاری و حمایت.

Image
Image

الکسی ، 26 ساله ، متخصص فناوری اطلاعات:

- یادم می آید اولین باری که ملاقات کردیم. در مرکز مسکو ، کنار دانشگاه او بود. آن زمان من کمی دیر رسیدم ، و او قبلاً در محل تعیین شده منتظر من بود. موهای مشکی مجلل ، اندام باریک ، لبخند زیبا … من بلافاصله عاشق شدم. علاوه بر جذابیت بصری او ، من بلافاصله تحت تأثیر این واقعیت قرار گرفتم که او شیرین ، لطیف و شکننده بود ، من بلافاصله می خواستم برای او همان "دیوار سنگی" باشم که دختران خیلی دوست دارند درباره آن صحبت کنند. توصیف آن با کلمات سخت است …

یک چیز شگفت انگیز: در کنار او ، من فوراً احساس راحتی کردم ، با وجود این واقعیت که این اولین ملاقات بود.

و ما در اینترنت با هم آشنا شدیم. در یکی از شبکه های اجتماعی من از خودم چنین انتظاری نداشتم و هنوز هم تعجب می کنم که نامه نگاری تصادفی اینترنتی تمام زندگی من را زیر و رو کرد.

Image
Image

فئودوسی ، 28 ساله ، متخصص در صنعت متالورژی:

- اولین چیزی که در مورد همسر آینده ام توجه کردم ظاهر بی عیب و نقص او بود. به یاد دارم که واقعاً می خواستم او را بشناسم ، اما به نوعی به نظر فرصتی مناسب نبود. سپس ، هنگامی که مکالمه ای در یکی از عصرهای شرکت آغاز شد ، متوجه شدم که او دختری بسیار روشن و شاد است. وقتی ارتباطات خارج از محل کار ادامه پیدا کرد ، من به طرز دلپذیری تعجب کردم که او به هیچ وجه از انواع گرایش های جوانان خراب نشده است: او وسواس چیزها و مارک ها را نداشت ، وسواس پول و مهمانی ها را نداشت ، خانه 2 را دوست نداشت. ارزشهای اساسی برای او مهم است: خانواده ، فرزندان ، راحتی. من نظرات او را به اشتراک گذاشتم.

من همچنین بسیار خوشحال بودم که او به سرگرمی های من علاقه مند شد و شروع به حمایت از من در آنها کرد. ما خیلی سریع زندگی مشترک را شروع کردیم و سپس ویژگی های دیگر او آشکار شد: او یک مهماندار فوق العاده است ، یک خانه دار واقعی. با گذراندن زندگی مشترک ، متوجه شدم که با او می توانید بر همه چیز در این زندگی غلبه کنید و برای او می خواهید عاشق ، محافظ ، بدست آورنده باشید.

Image
Image

سرگئی ، 30 ساله ، کارآفرین:

- من بلافاصله از تصویر شیک او در عکس ها خوشم آمد - برای اولین بار ما یکدیگر را در Vkontakte دیدیم ، و در آنجا ارتباط برقرار کردیم. وقتی آنها با من تماس گرفتند ، من بلافاصله به صدای فریبنده او توجه کردم. هنگام ملاقات ، پنهان نمی شوم ، اول از همه ، به ظاهر و زنانگی توجه کردم.

من فوراً درک کردم که او راه رفتن بسیار زنانه و حرکتی اغوا کننده دارد. خوب ، وقتی معلوم شد که او نیز دختری خواندنی ، باهوش و صادق است ، من کاملاً عاشق شدم.

Image
Image

اولگ ، 45 ساله ، آشپز:

- اولین باری که او را در مترو دیدم: او با یک دوست نشسته بود و من و دوستم فقط روی آنها ایستاده بودیم. هر دوی ما بلافاصله ایرا را دوست داشتیم: او بسیار ریز و باریک و ویژگی های شرقی به چهره او جذابیت خاصی بخشیده بود. بلافاصله مرا جذب کرد. سپس یک هفته بعد او را در ایستگاه اتوبوس دیدم. ما با هم وارد آن شدیم و با هم نشستیم ، صحبت کردیم … او ظاهری به یاد ماندنی داشت: لبخند زدن ، حتی کمی مسخره. این او بود که تمام روز بعد از ملاقات به یادش بودم و تصمیم گرفتم که او مال من شود.

پس از بیست سال زندگی مشترک ، می توانم موارد زیر را بگویم: در ابتدا این فقط یک عشق سبک و بی پروا بود. هورمون ها ، چیز خاصی نیست. و احساسات واقعی بلافاصله ظاهر نمی شوند ، خیلی دیرتر. زیرا در ابتدا متوجه تمام مورچه ها می شوید ، و تنها در آن صورت آنچه واقعاً متصل می شود و از یک زن و شوهر به یک خانواده تبدیل می شود.

Image
Image

ماکسیم ، 26 ساله ، روزنامه نگار:

- علاوه بر ظاهر ، در همسر آینده ام بلافاصله با مفهومی مانند زنانگی گیر کردم. برای خودم ، آن را به صورت زیر فرموله می کنم: توانایی حفظ جذابیت برای یک مرد در هر شرایط زندگی.

به عنوان مثال ، در یک جاده لغزنده ، یک دختر مانند گاو تصادف می کند و با دیدن این ، می فهمید که به چه چیزی کمک کنید. و دیگری پای زیبایی دارد که به آرامی و با ظرافت روی یک پاشنه شکسته قرار می گیرد و … نه ، نمی افتد - به آرامی روی پای شما فرود می آید. و شما درک می کنید که به چه چیزی کمک کنید.

از اولین روز آشنایی ما تا به امروز ، همسرم برای من جذاب ترین زن است و مراقبت از او برای من افتخار است. و چگونه می توانست این کار را انجام دهد؟

توصیه شده: