فهرست مطالب:

نحوه ازدواج: توصیه افراد باتجربه
نحوه ازدواج: توصیه افراد باتجربه

تصویری: نحوه ازدواج: توصیه افراد باتجربه

تصویری: نحوه ازدواج: توصیه افراد باتجربه
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, آوریل
Anonim

در حالی که برخی از زنان تلاش می کنند برای اولین بار در سی سالگی ازدواج کنند ، برخی دیگر موفق می شوند در همان سن سه بار به اداره ثبت مراجعه کنند. چگونه مدیریت می کنند؟ ما از آنها پرسیدیم: "خانمها ، چگونه پیشنهاد می گیرید؟ راز شما چیست که چرا مردان به شما دست و قلب می دهند؟ چگونه ازدواج کنیم؟"

Image
Image

بگذار شکار کند

من چندین بار ازدواج کردم و مردان خودشان به من پیشنهاد ازدواج دادند. من همیشه یک راز می دانستم: اگر واقعاً می خواهید ازدواج کنید ، باید تظاهر کنید که نمی خواهید ازدواج کنید و واقعاً نمی خواهید. مردان طبیعتاً شکارچی هستند و دوست دارند زنان را فتح کنند ، از این روند لذت و لذت می برند ، بنابراین باید به آنها حق فتح شما داده شود. اجازه دهید او شما را شکار کند و شما از هر طریق ممکن فرار کنید. با گذشت زمان ، یک مرد می فهمد که تنها راه جلب رضایت شما ازدواج با شما است. نکته اصلی در اینجا این است که زیاده روی نکنید ، در غیر این صورت مرد واقعاً متقاعد می شود که شما واقعاً نمی خواهید ازدواج کنید و حتی سعی نمی کند به شما پیشنهاد ازدواج دهد. همه چیز باید در حد اعتدال باشد. نکته اصلی این است که او را در راهرو نکشید ، به او آزادی عمل و انتخاب را ندهید. و با این حال - هرگز نگه ندارید و سعی نکنید خود را متصل کنید.

حسودش کن

شما باید یک معشوق داشته باشید ، ترجیحاً یک عاشق. سپس مرد شما حسادت می کند ، انواع داستانها را برای خود اختراع می کند ، به این معنی که او می خواهد حق خود را برای شما قائل شود و تنها راه این کار ازدواج با شما است.

من فقط این کار را کردم: من شروع به شستشوی مغزی مردم کردم ، تلفن را خاموش کردم ، کمتر ملاقات کردم ، دیر کردم و دلایل دیرکردن را توضیح ندادم ، در حالی که همیشه به او می گفتم که او را خیلی دوست دارم و تنها اوست با من ، اما من هنوز آزاد هستم در نتیجه ، او از این کار خسته شد و با من ازدواج کرد ، در غیر این صورت آنها در یک ازدواج مدنی زندگی می کردند. چگونه متفاوت ازدواج کنیم …

فقط بهش بگو

من سه شوهر داشتم. وقتی فهمیدم که می خواهم ازدواج کنم ، آشکارا به مردانم گفتم که من تحت فشار زندگی بدون تعهدات رسمی هستم. یعنی من دروغ گفتم که همکارانم به من صیغه می گویند ، اقوام من همه عصبانی هستند و به من سرزنش می کنند که من در یک ازدواج مدنی زندگی می کنم ، والدین من ناراحت هستند. در نتیجه ، خود مرد فهمید که من را در چه وضعیت ناخوشایندی قرار داده است و از نجیب ترین انگیزه ها دست و قلب خود را به من ارائه داد. هیچ چیز وحشتناکی در گفتن به دوستتان وجود ندارد که می خواهید با او ازدواج کنید ، شاید او قبلاً خودش ازدواج را در نظر گرفته است ، اما می ترسید که شما امتناع کنید.

Image
Image

درماندگی نشان دهید

شما باید درمانده و ضعیف باشید. من مردی در محل کار داشتم که خیلی دوستش داشتم. اما او توجهی به من نکرد. بنابراین من هر از گاهی با درخواست کمک به کامپیوتر به او نزدیک می شوم ، او امتناع نکرد ، کارهای کوچکی انجام داد و من او را تحسین کردم و گفتم که من هرگز خودم این کار را نمی کردم ، زیرا او بسیار باهوش و پاسخگو بود به

در نتیجه ، به نوعی در یک مهمانی شرکتی ، سنجاق سینه من شکسته شد - البته ، من بلافاصله برای کمک به او می روم. و او به من گفت: با من ازدواج کن ، وگرنه کاملاً ناپدید می شوی. من رد نکردم

درست است ، سپس ما طلاق گرفتیم - ما در مورد حرفه من به توافق نرسیدیم. و پس از چند سال به کار جدیدی نقل مکان کردم ، جایی که به همان شیوه عاشق رئیس بخش شدم ، که از درماندگی و ضعف من متاثر شده بود. مردان عاشق قهرمان شدن هستند ، بنابراین آنها را حداقل در نظر خود قهرمان کنید. توصیه خوبی برای کسانی که می پرسند: "چگونه ازدواج کنیم؟"

خواستگاران مدرن: مواردی از تمرین آنها همسریابی ها امروزه خوش تیپ هستند ، تحصیلات روانشناسی دارند و در دفاتر دنج مشتری می پذیرند.با این حال ، اصل کار - برای انتخاب یکی ، تنها (یا تنها) که در ثروت و فقر وجود دارد - در طول سالها بدون تغییر باقی مانده است ، فقط روش کار و رویکرد تغییر می کند. بیشتر بخوانید…

واقعیت "ویرایش"

وقتی 20 ساله بودم ، از یک مرد بسیار خوشم آمد ، او 15 سال از من بزرگتر بود و زندگی لیسانس خود را بسیار دوست داشت ، او آپارتمان شخصی داشت. من سپس با مادربزرگم زندگی می کردم ، او با هوشیاری مرا تماشا می کرد. یکبار شب را با او گذراندم و روز بعد گفتم مادربزرگم به این دلیل مرا از خانه بیرون کرد و من جایی برای زندگی نداشتم ، اما همه به خاطر عشقم به او. در نتیجه ، او از من دعوت کرد تا با او زندگی کنم. و پس از گفتگوهای طولانی که لازم بود با مادربزرگم صلح کنم ، او پیر بود و بسیار ناراحت بود زیرا من شریک شدم ، این او بود که مقصر این وضعیت بود ، بلافاصله به من پیشنهاد داد که همسر قانونی او شوم. یک ماه بعد ازدواج کردیم. و جالب ترین چیز این است که مادربزرگ من هیچ ربطی به این موضوع ندارد ، من به او گفتم که من در شهر دیگری به یک کنفرانس می روم ، و سپس بلافاصله به یکی دیگر برای تحصیل می روم.

من معتقدم که هیچ چیز شرم آور نیست که کمی رویدادها را ویرایش کنم ، در غیر این صورت مرد می فهمد که شما در دست او هستید و شما را برمی گرداند.

اکنون من برای سومین بار ازدواج کردم - و همه چیز به ابتکار من بود ، اما پیشنهاد همیشه توسط مردان انجام می شد. ما خودمان سرنوشت خود را آنطور که می خواهیم مدیریت می کنیم ، بنابراین خواهد بود.

Image
Image

مرد مناسب را انتخاب کنید

اگر می خواهید ازدواج کنید ، با مردانی که برای ازدواج آماده هستند قرار بگذارید. و کسانی که به ازدواج و خانواده اعتقاد ندارند باید سریع از خانه شما خارج شوند. چرا سر خود را به درب بسته بکوبید درب باز در نزدیکی است. من همیشه مردانی را انتخاب کرده ام که تمایل به ازدواج دارند ، نیازی به تأثیرگذاری بر چنین مردانی نیست ، آنها خودشان یک لحظه مناسب را انتخاب کرده و به شما یک حلقه می دهند.

بگذارید شرایط فشار بیاورد

من دوره های رانندگی داشتم ، و گفتم: "عزیز ، یا با نام خانوادگی خود را تمام می کنم ، از آن به بعد گواهینامه رانندگی خود را پس نمی گیرم ، یا به اداره ثبت نام می روم." ما خیلی زود ازدواج کردیم. در مورد شوهر دوم نیز وضعیت یکسان است. ما برای یک آپارتمان وام گرفتیم ، و همانطور که می دانید ، بهتر است رنگ آمیزی شود. بنابراین فکر کنید ، شاید بتوانید شرایط خارجی را به نفع خود تغییر دهید.

در مورد خواسته های خود تصمیم بگیرید

من فقط یک چیز را می دانم: کسانی که واقعاً می خواستند ازدواج کنند قبلاً "آنجا" بودند. به عنوان مثال ، امروز به نظر می رسد که می خواهم ، اما فردا فکر می کنم بهتر است خود را به دار آویزید تا اینکه ازدواج کنید ، بنابراین با نامزدها ملاقات نمی کنم. خواسته های متناقض ترمز اصلی پیشرفت زندگی است.

من متوجه شدم که همه دوست دختران متاهل من واقعاً می خواهند ازدواج کنند. آنها هدف داشتند. هدف زندگی شخصی خود را هدف اصلی خود قرار دهید ، و مطمئن هستم که جهان در نیمه راه با شما دیدار خواهد کرد.

به طور کلی ، خودتان پاسخ دهید چرا می خواهید ازدواج کنید؟ آیا والدین شما روی مغز شما می چکند؟ آیا می خواهید در لباس سفید خودنمایی کنید ، شامپو بنوشید و عکس های عروسی خود را در Odnoklassniki ارسال کنید؟ همه دوست دخترها ازدواج کرده اند ، اما من اینطور نیستم؟ آیا زمان زایمان فرا رسیده است؟ آیا فقط لازم است؟ و چه کسی به چیزی نیاز دارد؟ تصمیم بگیرید که چه چیزی برای شما مناسب است! شاید شیوه زندگی فعلی شما و برنامه های شما برای آینده در حال حاضر با چیدمان یک زندگی خانوادگی آرام مطابقت ندارد. اگر می خواهید درس بخوانید ، سفر کنید و حرفه ای را دنبال کنید ، شاید در سطح ناخودآگاه متوجه شوید که با ازدواج ، فرصت های زیادی را از دست خواهید داد ، زیرا دیگر متعلق به خودتان نخواهید بود. شاید شما اکنون به سادگی آمادگی کنار گذاشتن همه لذت های زندگی مجردی را ندارید ، اگرچه از اعتراف به خودتان می ترسید. بنابراین خواسته های خود را در ابتدا مشخص کنید ، و سپس شروع به کار در جهت درست (مناسب شما) کنید.

20 اشتباهی که می تواند رابطه شما را خراب کند: با فراموش کردن حداقل یکی از قوانین ساده زیر می توانید محبت آمیزترین رابطه را خراب کنید. بررسی کنید آیا همه چیز را به خاطر دارید. آیا مرتکب اشتباه آشکاری می شوید؟ بیشتر بخوانید…

توصیه شده: