فهرست مطالب:

Regina Zbarskaya - بیوگرافی و زندگی شخصی
Regina Zbarskaya - بیوگرافی و زندگی شخصی

تصویری: Regina Zbarskaya - بیوگرافی و زندگی شخصی

تصویری: Regina Zbarskaya - بیوگرافی و زندگی شخصی
تصویری: Загадки и тайны Регины Збарской 2024, آوریل
Anonim

مدل مد مشهور جهان شوروی ، که یا سلاح کرملین یا سوفیا لورن شوروی نامیده می شد ، رجینا زبارسکایا ، که زندگی نامه وی ، زندگی شخصی او اکنون برای عده کمی شناخته شده است ، برای زیست شناسان و مورخان فیلم یک راز باقی مانده است. او در محاصره ای از رمز و راز قرار داشت ، خودش حقایقی از بیوگرافی خود را ارائه کرد ، که حتی دوستان نزدیک نیز با کمال میل به آن اعتقاد داشتند.

دوران کودکی و جوانی

با تکرار یکسان و تقریباً به همان میزان احتمال ، زیست شناسان رجینا دو نسخه را بیان کردند: نسخه اول ادعا کرد که او در وولوگدا متولد شده است ، مادرش پزشک است و پدرش یک نظامی است. دومی ، بیشتر عاشقانه ، اما از نظر حقایق ضعیف پشتیبانی می کرد ، می گفت که والدین آنها نوازندگان سیرک از یوگسلاوی بودند که هنگام انجام یک شیرین کاری خطرناک تصادف کردند ، که باعث شد دختر شاگرد یتیم خانه شود.

Image
Image

در اوج شهرت خود ، رجینا زبارسکایا با یک افسانه عاشقانه و بسیار غم انگیز روبرو شد: والدین او ، هنرمندان سیرک لنینگراد ، سالها پیش در حین انجام یک کار پیچیده جان خود را از دست دادند. "بیچاره!" - طرفداران همدردی کردند. آنها البته نمی دانستند که پدر و مادر رجینا هستند ، اما دختر نمی خواست در مورد آنها صحبت کند. و چه بگویم؟ پدر یک نظامی است ، مادر یک حسابدار است ، هر دو کارگر ساده ای از وولوگدا هستند ، جایی که در سال 1935 خود زبارسکایا ، نی کولسنیکووا ، متولد شد.

او خطر ماندن در یک استان معمولی را داشت ، مخصوصاً از آنجا که ظاهر او مناسب بود: گونه های چاق ، یک بافت بلند. بله ، نه فقط در مورد آنچه که او رویای آن را داشت: رجینا فکر می کرد که می تواند بازیگر شود ، یک فرد خلاق … افسوس ، او را به بخش بازیگری موسسه سینمایی دولتی مسکو منتقل نکردند ، او مجبور شد به امور اقتصادی برود یکی

Image
Image

جالب هست! دیمیتری شپلف - بیوگرافی و زندگی شخصی امروز

مطالعه رویای 17 ساله چندان مورد توجه نبود. بعد از کلاس ، او با عجله به مهمانی های بوهمی رفت ، جایی که جوانان خلاق در آنجا جمع شدند.

در آنجا بود که ورا آرالووا ، یک هنرمند و طراح مد خانه مدلهای اتحادیه ، متوجه او شد. از طرفی نگاه کردم - چیز خاصی نبود ، همچنین پاهای کج. اما در مورد رجینا چیز جالبی وجود داشت.

در حال سرویس دهی به راهپیمایی

در زمان اتحاد جماهیر شوروی ، اصطلاح "مدل" اصلاً با دنیای مد ارتباط نداشت ، اما منحصراً فایده گرانه به عنوان یک مدل یا معیار چیزی تلقی می شد. به دختران زیبایی که در راهپیمایی می درخشیدند ، مدل لباس می گفتند. آنها هزینه های بسیار کمی دریافت می کردند و رویای یک داماد ثروتمند را می دیدند که جرات نمی کند در برابر جذابیت آنها مقاومت کند. همه اینها ارتباط چندانی با قهرمان ما نداشت.

Image
Image

او در پس زمینه بسیاری از همکاران با زیبایی فوق العاده و رفتارهای ظریف ، به طور مطلوب ظاهر شد. علیرغم شکل ایده آل پاها (آنها کمی خم شده بودند) ، رجینا همیشه می دانست که چگونه می تواند این عیب را از بین ببرد ، به لطف آن بسیاری از زنان با مشکلات مشابه تجربه یک مجموعه حقارت را ندارند.

اولین نمایش عمومی با مشارکت زبارسکایا در سال 1961 انجام شد. او چکمه های زنانه جذاب با زیپ روی پایه را به عموم مردم پاریس نشان داد. جالب اینجاست که این دختر به طور رسمی به عنوان کارگر دسته 5 معرفی شد ، به طور رسمی هیچ ارتباطی با مد نداشت.

پس از آن ، سفرهای مکرر به خارج از کشور شروع شد ، که اکثر شهروندان شوروی در خواب نمی دیدند ، و Zbarskaya حتی بیشتر از دیگران در چنین سفرهای تجاری مجاز شد. به عنوان مثال ، به او اجازه داده شد به تنهایی به شهر برود ، که همکارانش فقط می توانستند رویای آن را داشته باشند.

Image
Image

آگاهی فلسطینیان مدلهای مد را به عنوان زنانی با فضیلت آسان درک می کردند ، بنابراین بسیاری از مدلها سعی کردند در مورد شغل خود منتشر نکنند. رجینا یکی از معدود افرادی بود که حرفه خود را پنهان نکرد و ارزش خود را می دانست.

در دهه 60 ، مجله لنینگراد "مد" در صنعت مد سکولار آهنگ ایجاد کرد و ورود به صفحات آن افتخار بزرگی بود. ناشران آن اغلب در مورد خلاقیت طراحان Kuznetsky Most صحبت می کردند.در سال 1967 ، جشنواره بین المللی مد در مسکو برگزار شد ، که بهترین مد لباس های کره زمین در آن حضور داشتند.

Image
Image

شماره جدید مجله همزمان با این رویداد تعیین شد ، که روی جلد آن رجینا با لباسی با نام نمادین "روسیه" ، که به شیوه نقاشی نمادهای قدیمی روسیه ظاهر شده بود ، ظاهر شد. شماره مجله در سراسر جهان پخش شد و Zbarskaya به نماد واقعی مد اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد.

پس از کوتاه شدن موهای رجینا و مدل موی مدل صفحه (V. Zaitsev او را متقاعد کرد که باید تصویر خود را تغییر دهد) ، او به یک "زیبایی ایتالیایی" واقعی تبدیل شد. مطبوعات خارجی که از زیبایی مدل سکولار غرق شده بودند ، بلافاصله او را "سوفیا لورن روسی" نامیدند.

در خدمت میهن

اعتقاد بر این است که Regina به طور فعال با KGB همکاری کرد و حتی در عملیات ویژه ای برای جمع آوری اطلاعات در مورد روحیه سیاسی مهمانان پایتخت که از غرب آمده بودند ، شرکت کرد. ظاهراً یکی از موضوعاتی که او مشاهده کرد شانسونیور مشهور فرانسوی ایو مونتان بود که با دستور سرویس های امنیتی با او رابطه برقرار کرد.

Image
Image

افت شغلی

پس از خروج همسر سابق L. Zbarsky در خارج از کشور ، امور مدل که جذابیت سابق خود را از دست داده بود ، به خوبی پیش نرفت. او رگهای خود را باز کرد و در بیمارستان روانی به سر برد. پس از اتمام دوره درمانی ، رجینا سعی کرد به تریبون بازگردد ، اما به سرعت متوجه شد که راه آنجا بسته شده است ، و او به سادگی نمی تواند کار دیگری انجام دهد. V. Zaitsev ، که به او رحم کرد ، ترتیب داد که او نظافتچی محل باشد ، و اکنون یک بار ستاره اصلی تریبون شوروی دیگران را تماشا کرد که روی آن راه می روند.

اندکی قبل از مرگ ، معشوق سابق رجینا ، روزنامه نگار از یوگسلاوی ، کتاب "صد شب از رجینا زبارسکایا" را منتشر کرد ، که در آن در مورد زبارسکایا با نور ناخوشایند صحبت کرد. در این کتاب آمده است که این مدل با نمایندگان نخبگان حاکم شوروی روابط عاشقانه داشته است. علاوه بر این ، جزئیات مربوط به محکومیت Zbarskaya از مدلهای دیگر را ارائه می دهد.

Image
Image

جالب هست! تامارا سمینا - بیوگرافی و زندگی شخصی

همانطور که نویسنده ادعا کرد ، هنگام ورود به مسکو ، با رجینا رابطه برقرار کرد ، به زیبایی خواستگاری کرد و قول ازدواج داد. او عاشق او شد و با اعتماد ، شروع به گفتن برخی اسرار کرد ، که او مخفیانه روی دیکتافون ضبط کرد. آنها مواد اصلی این کار شدند.

رجینا با محتویات کتاب آشنا شد ، دوباره اقدام به خودکشی کرد. به موازات این ، کا گ ب علاقه فعالی به شخصیت او نشان داد. تلاقی این دو شرایط دوباره مدل سابق مد را به بیمارستان روانی کشاند. پس از پایان درمان ، زبارسکایا تا آنجا که می توانست به V. Zaitsev کمک کرد و کفش و لباس او را خرید. اما تشدید بیماری های روانی و خرابی های غیرقابل توضیح بیشتر و بیشتر اتفاق می افتد. در هنگام تشنج ، او می تواند لباسهایش را پاره کند و فریاد بزند که شایسته پوشیدن چیزهای خوب نیست.

Image
Image

در سال 1984 برای آخرین بار در یک مجله مد بازی کرد. افسوس که اثری از زیبایی سابق باقی نمانده است. حتی آرایش و نور مصنوعی نمی تواند چشم های کسل کننده و اضافه وزن را پنهان کند.

صدای آمریکا اولین کسی بود که مرگ این مدل را اعلام کرد. در پایتخت اتحاد جماهیر شوروی ، شایعات مختلفی در این مورد وجود داشت ، از باز شدن رگ ها تا مسمومیت با دارو. همچنین معلوم نیست کجا فوت کرده است - در بیمارستان روانی یا در خانه. یک چیز مسلم است - این فاجعه در 15 نوامبر 1987 رخ داد. بر اساس برخی گزارش ها ، در زمان مرگ وی ، او دفترچه ای با خود داشت ، اما در پروتکل های تحقیق هیچ اطلاعاتی در این مورد وجود ندارد. در همین حال ، این منبع می تواند شرایط این حادثه را روشن کند.

مراسم خاکسپاری پریمای سابق راهپیمایی شوروی پشت درهای بسته برگزار شد ، هیچ یک از همکارانش در خانه مدل در آنجا حضور نداشت. محل دفن Regina Zbarskaya نیز با رمز و راز پوشانده شده است.

زندگی شخصی

آنها می گویند عشق شخص را ضعیف می کند … در اوایل دهه 1960 ، در مهمانی ستاره ای دیگر ، رجینا او را دید.

Image
Image

هنرمند مسکو لو زبارسکی در ظاهر فوق العاده و متمرکز خود با سایر مردان متفاوت بود و به طرز قاطعانه ای رفتار می کرد.او خود را فردی جدی می دانست و بنابراین ضروری می دانست که حتی یک رابطه سبک را با مهر در گذرنامه خود به پایان برساند. رجینا ناراحت نشد: او ناگهان متوجه شد که خوشبختی نه تنها در شهرت و لباسهای گران قیمت نهفته است.

با گذشت زمان ، زبارسکایا متوجه شد که به خاطر خانواده اش آماده است تا از همه چیز خود دست بکشد. او یک دختر و یک پسر می خواست ، اما شوهرش از صحبت در مورد چنین موضوعاتی امتناع كرد و او همه جانبه رفت. من فقط آمدم و گفتم: "من باردار هستم." لئو در حالی که گلویش را صاف می کرد ، گفت: "خوب". "بنابراین ما سقط خواهیم کرد." هر چیزی ، اما نه چنین واکنشی که رجینا از همسر دوست داشتنی اش انتظار داشت. او در همسر جوان ، اول از همه ، یک موزه می دید و می ترسید که پس از تولد کودک در پوشک فرو رود و از الهام بخشیدن به او دست بکشد.

Image
Image

چند هفته پس از سقط جنین ، رجینا متوجه شد که مرتکب قتل شده است. او سعی کرد با کمک داروهای ضد افسردگی قوی احساس گناه خود را سرکوب کند. آنها عمل کردند ، اما ذهن خود را تیره کردند. آغاز پایان بود.

خیانت

بسیاری به زبارسکایا با نگرانی نگاه کردند. او اغلب به خارج سفر می کرد ؛ شایعه شده بود که رجینا با افراد دشوار ، حتی با KGB ارتباط برقرار می کند. در چمدان ها او کت خز و جواهرات حمل می کند و در معشوقان اشخاصی هستند که ذکر نام آنها ممنوع است. کدام یک از این موارد درست است و کدام نادرست هنوز مشخص نیست. او اغلب به لوبیانکا احضار می شد ، اما در مورد آنچه آنها پرسیدند ، چه چیزی پیدا کردند و تا به امروز یک راز با هفت مهر مهر شده است.

Image
Image

رجینا می تواند تحمل زیادی داشته باشد ، چشم خود را بر روی بسیاری از چیزها ببندد ، به جز یکی - خیانت به یک دوست عزیز. با وجود شهرت یک مرد شایسته ، زبارسکی ، مانند هر فرد خلاق ، یک فرد معتاد بود. او که از رجینا خسته شده بود ، یک دلداری جدید پیدا کرد - ماریانا ورتینسایای زیبا. و به زودی ، از او خسته شد ، به قربانی بعدی - لیودمیلا ماکساکووا - رفت.

پس از طلاق ، رجینا سعی کرد ماجراهای همسر سابق خود را دنبال نکند. اما ، به نظر می رسد ، او قبلاً وجود خود را فراموش کرده بود ، ناگهان خبری دریافت کرد. بنابراین ، در 1970 ، زبارسکایا فهمید که لئو و لیودمیلا یک پسر دارند. نگذاشت مادر شود! ازدواج جدید زبارسکی کوتاه مدت بود ، او به زودی خانواده خود را ترک کرد و به آمریکا مهاجرت کرد. اما برای رجینا ، هیچ کدام از اینها اهمیتی نداشت. خیانت مضاعف آخرین قطره ای بود که ذهن زن را پر کرد. میزان درد از آستانه قابل قبول فراتر رفت: آرامبخش ها دیگر کمکی نمی کردند. شاید اگر یک دوست نزدیک در این نزدیکی بود ، همه چیز جور دیگری رقم می خورد … رجینا به بیمارستان روانپزشکی منتقل شد.

یک مشت قرص ، پس از آن یک سردرد غیرقابل تحمل ، یک شوک الکتریکی ، که بهبود آن غیرممکن است … پس از "درمان" افسردگی برطرف شد ، اما بی تفاوتی به همه آنچه در حال رخ دادن بود ظاهر شد. تنها چیزی که برای زبارسکایا باقی ماند کار بود. با امید ، زن به خانه مدل آمد ، اما با استقبال سرد مورد استقبال قرار گرفت. "چه کسی او را بعد از بیمارستان روانپزشکی به سر کار می برد؟" - پشت رجینا زمزمه کرد.

Image
Image

و با این حال آنها آن را گرفتند. النا وروبی ، معاون مدیر ، ترحم شد. پس از دریافت شانس دوم ، زبارسکایا تمام تلاش خود را کرد تا نجات دهنده او را ناامید نکند. اما سن به خودی خود احساس می کرد - مدلها زود نوشته شده بودند و قرصها بی توجه نبودند. راه رفتن زبارسکایا نامشخص شد ، نگاهش محو شد. اسپارو خلاصه کرد و نامه استعفا را امضا کرد: "متأسفیم ، شما خودتان می توانید آن را ببینید ، هیچ نتیجه ای از آن بر نمی آید."

در زندگی شخصی من نیز همه چیز آسان نبود. معشوق جدید زبارسکایا - یک روزنامه نگار جوان یوگسلاوی - یک آدم بد اخلاق بود. پس از جدایی از وی ، او کتاب "100 شب با رجینا زبارسکایا" را منتشر کرد ، که در آن بسیاری از جزئیات صمیمانه روابط آنها ، تشخیص خود مدل در مورد ارتباط با اعضای حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی ، نکوهش همکارانش درست است ، حتی اگر او بخواهد ، این کتاب پیدا نشد ، آنها می گویند ، کل تیراژ بلافاصله حذف شد.

Image
Image

رجینا زبارسکایا از نظر احساسی خسته ، از نظر اخلاقی فلج شده بود ، در سن 50 سالگی شبیه یک پیرزن بود.ویاچسلاو زایتسف سعی کرد با تنظیم نظافتچی در خانه مدل به یکی از آشنایان قدیمی خود کمک کند ، اما رجینا نتوانست تریبونی را که روی آن راه رفته بود با یک پارچه بمالد. فقط گاهی اوقات می آمد تا به دختران جوانی نگاه کند که تازه سفر خود را آغاز کرده بودند. او در گوشه ای نشست که هیچکس او را نمی دید و با یادآوری دوران جوانی به دور نگاه می کرد.

مرگ

کتاب منتشر شده توسط یوگسلاوی تقریباً بلافاصله از فروش خارج شد ، اما زبارسکایا با یک رسوایی سیاسی واقعی روبرو شد ، پس از آن دو بار سعی کرد خودکشی کند ، اما هر دو بار بی نتیجه بود. آخرین روزهای افسانه تریبون در یک بیمارستان روانپزشکی سپری شد و به گفته شرکت کنندگان ، قوی ترین گناه را به خاطر این واقعیت داشت که در مورد کشور خود و افرادی که می شناخت بد صحبت می کرد.

Image
Image

سومین اقدام به خودکشی آخرین مورد بود. مسمومیت عامل مرگ مدل شد. رجینا زبارسکایا مقدار زیادی قرص خواب مصرف کرد و در 15 نوامبر 1987 درگذشت. طبق نسخه رسمی ، وی در بیمارستان که اخیراً در آن اقامت داشت موفق به مسمومیت شد ، به گفته منابع دیگر ، زن دارو را در خانه مصرف کرد و با دوستانش تماس گرفت تا از نکوهش هایی که قبلاً عذرخواهی کرده بود عذرخواهی کند. نوشته شده است.

هیچ یک از همکاران سابق وی در مراسم تشییع جنازه Regina Nikolaevna حضور نداشت. مردم از مرگ زبارسکایا فقط از اخبار رادیو آزادی مطلع شدند ، اما رسانه های شوروی در مورد این فاجعه سکوت کردند. بدن مدل افسانه ای مد سوزانده شد ، اما هنوز معلوم نیست قبر او کجاست.

Image
Image

یک فیلم بلند "ملکه قرمز" در مورد زندگی ، حرفه و مرگ رجینا زبارسکایا ساخته شد ، جایی که نقش زن مشهور توسط بازیگر زن مشتاق Ksenia Lukyanchikova بازی شد. علاوه بر این ، بینندگان تلویزیون می توانند تحقیقات مستند را مشاهده کنند.

توصیه شده: