فهرست مطالب:

همسر سابق من صادقانه ترین قوانین را دارد
همسر سابق من صادقانه ترین قوانین را دارد

تصویری: همسر سابق من صادقانه ترین قوانین را دارد

تصویری: همسر سابق من صادقانه ترین قوانین را دارد
تصویری: عجیب ترین قوانین مدرسه های ژاپن 2024, ممکن است
Anonim
همسر سابق من صادقانه ترین قوانین را دارد …
همسر سابق من صادقانه ترین قوانین را دارد …

بر هیچ کس پوشیده نیست که روابط ، مهم نیست که چقدر زیبا و سالم شروع می شوند ، گاهی اوقات هیچ نتیجه ای ندارند. بلکه ، در نتیجه ، ما هنوز چیزی داریم: تجربه زندگی ، خاطرات … ما نام اولی را در نوعی "وقایع نگاری" وارد می کنیم ، جایی که قبلاً شخصیت های مشابه دیگری وجود دارد. آیا در حقیقت ارزش این را دارد که با "سابق" خود رابطه برقرار کنید ، یا او جایی در قفسه گرد و خاک حافظه دارد؟ در پایان ، چرا یکبار دیگر به خود آسیب برسانید ، یا هنوز …

پاسخ به س:ال: برقراری ارتباط یا عدم ارتباط - در واقع به چیزهای زیادی بستگی دارد. از نظر نوع شخصی ، این ایده آل سابق ، شاید ، در واقع ، او یک شرور بدنام بود و تمایلی به ارتباط بیشتر با او وجود ندارد. و همچنین از دلایل جدایی و در چه مرحله ای از رابطه ، وقفه رخ داد …

گزینه اول: او بد است ، او غریبه است …

خوب اینطور شد. من عاشق شدم ، آن را روی پایه ای قرار دادم ، که از آن به جا و مکرر به مقدس ترین در شما تف کرد - در روح. او خود را تشخیص داد ، یعنی به "نیمه" اشتباه چسبید … چه باید کرد؟ خوب ، با جارو کثیف رانندگی کنید ، این قابل درک است. بعدش چی؟ به خصوص اگر در زمان جدایی ، این زوج موفق به کسب دوستان ، عادات مشترک ، رفتن به یک مرکز تناسب اندام یا کار در یک دفتر شوند.

از لحاظ تئوری ، ارگانیک ترین راه برای برون رفت از این وضعیت ، پرتاب کردن آب است: شغل خود را رها کنید ، ورزشگاه را عوض کنید و فقط زمانی با دوستان خود ملاقات کنید که مطمئن باشید او آنجا نخواهد بود. همانطور که می گویند ، نام ، شماره تلفن و مناطق فرسوده را فراموش کنید! هیچی نبود و بس! و در مورد اینکه چگونه او در اولین ملاقات از دیدگاه هایش سرخ شد ، چگونه خواب دید که فرزند اول خود را ایگور صدا کند ، و در همان روز با این خیانتکار بمیرد ، زیرا زندگی شادی داشته است - یادآوری آن شرم آور است. اینطور بود مگه نه؟ حتی نوعی تحریک در آن زمان ، احمق و عاشق ، آماده ناموفق به نام عشق و آزمایش زندگی خود. نباید از کاری که انجام داده اید پشیمان شوید ، این نیز بخشی از تجربه ارزشمند شما است. وضعیت را به عنوان نوعی درس از سرنوشت درک کنید ، که ، همانطور که می دانید ، به ندرت ضربه می زند ، اما به درستی.

مراقب باش: فراموش کردن همه چیز در یک زمان همیشه کار نمی کند ، برای مدت طولانی شما پژواک این عشق را خواهید شنید ، به ویژه اگر همسر سابق شما "نه یک احمق" صحبت می کند. با دانستن این که او می تواند نقاط دردناک شما را مورد حمله قرار دهد ، از اطلاعاتی که در یک اشتیاق صادقانه به او داده اید استفاده کنید ، آماده دفاع از خود و تلافی باشید. حتی ممکن است مجبور شوید یک برنامه انتقام جویی ظریف تهیه کنید. و اقدامات امنیتی را انجام دهید تا از استفاده شواهد مخرب سابق بر روی همسر سابق خود جلوگیری کنید.

گزینه دو: بسیار عزیز و دوست نداشتنی

عشق گذشت ، گوجه فرنگی ها ، طاقت نیاوردند ، پژمرده شدند ، زانوهایم دیگر نمی لرزد و نمی خواهم حتی با بیهوشی با او رابطه جنسی داشته باشم … اما خوب است که کنار هم در مقابل تلویزیون دراز بکشیم با یک بطری آبجو و روی کنترل پنل کلیک کنید و همه چیز را مورد بحث قرار دهید: از یک مسابقه فوتبال گرفته تا اندازه یک خبر برجسته.

او بهترین دوست شماست! و آنقدر به هردوی آنها رسید که تصمیم گرفتید آنجا را ترک کنید. خوب ، شما ابتدا سرگرم شدید. از این گذشته ، اکنون می توانید بی شرمانه با یک همکار کاری رابطه داشته باشید یا پاهای خود را برای چند هفته اصلاح نکنید. اما هرگز نمی دانید با رهایی از رابطه نفرت انگیز چه کار دیگری می توان انجام داد! در اینجا فقط جذابیت های برجسته مجریان تلویزیونی است که می توانید با هیچ کس در مورد آنها بحث نکنید. و فقط او ، اولی ، همانطور که معلوم شد ، می دانست چگونه لباس زیر شما را با دقت باورنکردنی انتخاب کند و می دانست که میگوهای مورد علاقه شما کجا فروخته می شوند …

آیا ارزش تلاش برای ملاقات با او را در این مورد دارد؟ خوب ، تا زمانی که از دیدن جوراب یا مسواک فراموش شده اش که به طور تصادفی در پشت مبل افتاده بود گریه نکنید ، البته نباید این کار را انجام دهید! صبر کنید تا زخم ها بهبود یابند ، عادت های قدیمی از بین می روند و یاد می گیرید که نیازهای خود را برآورده کنید (برای مثال کتان و میگو بخرید) ، بالاخره شما یک دختر بالغ هستید! برای اینکه در مقابل یک مخابرات یک بلوگ زوزه نکشید ، بیشتر مهمانی های دوره لیسانس ترتیب دهید و سرگرمی های جدیدی را برای خود به ارمغان بیاورید: حتی دوخت متقابل نیز بی فایده است - بی معنی است ، اما زمان زیادی را می کشد. به عبارت دیگر ، طاقچه ای را که قبلاً "اوقات فراغت دلپذیر" اشغال کرده بود با سابق خود پر کنید. و سپس ، اگر شما تا آن زمان ، البته ، نظر خود را تغییر نداده اید ، می توانید سنت جلسات کمیاب را معرفی کنید.

مراقب باش: با چنین ، یکی از اعضای ما در هیئت مدیره ، سابق ، همیشه خطر بازگشت به مرداب قبلی وجود دارد. در ابتدا به نظر می رسد که پس از یک رابطه جنسی خود به خود چیزی وجود نخواهد داشت ، سپس دو بار در هفته نیز هنوز رابطه ای برقرار نشده است ، و شما متوجه نخواهید شد که چگونه او دوباره با شورت خانوادگی در آپارتمان شما به سر می برد. یادت هست دفعه قبل چطور تمام شد؟ بله ، بله ، من به مرگ گوجه فرنگی اشاره می کنم. تنوع یکسان باقی مانده است. بنابراین ، به زودی دوباره خود را با تیغ فراموش شده اش "یک به یک" خواهید یافت.

گزینه سوم: دوستت دارم سرگیجه

آه ، چقدر درد می کند! اوه هو-هو ، چقدر ناخوشایند است! شما روی تخت معمولی خود ، که می دانید ، … و بیش از یک بار ، به خودتان دروغ می گویید. شما قبلاً فهمیده اید که چگونه او را متقاعد به ازدواج کنید ، چگونه با والدین خود زبان مشترک پیدا کنید و چگونه دوستان خود را "خلع سلاح" کنید. خیلی وقت پیش همه چیز را برایت تصمیم گرفتی ، تا اینکه یک روز می آید و از در می گوید: "ببخشید ، ما به هم نمی خوریم …" یا "من می خواهم تنها باشم" ، "من عاشقش شدم حرمسرای دیگری "،" … بالاخره فهمید که من از بچه هایی با کلاه های نیروی دریایی خوشم می آید."

اما شما هرگز نمی دانید چه اتفاقی می تواند برای او ، دوست پسر قانونی شما بیفتد ، به همین دلیل او بلافاصله به گروه "سابق" نقل مکان کرد.

در حالی که شما در شوک هستید ، سعی می کنید آنچه را که اتفاق می افتد درک کنید و می پرسید آیا آمادگی تغییر جنسیت و حرفه خود را برای او دارید ، او وسایل خود را جمع می کند و می رود. او یک آپارتمان اجاره می کند ، شماره تلفن همراه خود را تغییر می دهد و مادرش را ممنوع می کند که به شما بگوید اکنون در کجا و با چه کسی زندگی می کند. بیرون! همانطور که می گویند ، نوار را بچرخانید ، من این فیلم را دوست ندارم. اما فیلم خنثی نمی شود و به دلایل واضح ، انجام یک فتومونتاژ کار نمی کند تا بلافاصله به آینده بپردازید ، در حالی که شما خوب هستید.

چه می ماند؟ گریه کنید ، اگر گریه می کنید ، خود را کنار هم بکشید ، اگر می توانید ، گوه ای را با گوه بریزید ، اگر این کار شما را بیمار نمی کند. اگرچه بهتر است سعی کنید نه به روابط دیگر ، بلکه به برخی مراحل سخت بروید - برای مثال خود را مجبور به یادگیری زبان ژاپنی کنید یا زندگی خود را کاملاً تغییر دهید: از مو تا محل کار.

از این درس بی رحمانه زندگی نهایت استفاده را ببرید. آنچه بعداً به طرز رقت انگیزی رشد خود را نامیده اید. "من تغییر کردم! - شما به دوستان خود بگویید ، - من متفاوت شده ام ، از آن زمان تا به حال کارهای زیادی برای خودم انجام داده ام." بگذارید این لحظه استرس زا و دردناک به گامی برای رشد درونی تبدیل شود. فقط به یاد داشته باشید: هر کاری را که انجام می دهید ، "نه به او" بلکه "علی رغم همه چیز". شما شکسته نیستید ، و این قابل تحسین است. توصیه می شود پس از مدتی ، هنگامی که طوفان و کینه فروکش می کند ، با او ملاقات کنید. به او نگاه کنم و شاید با وحشت فکر کنم: "خدایا ، من در او چه یافتم!" آیا باید به دیدن او ادامه دهم؟ نمیدونم بستگی به خودت داره پس از همه ، شما به سادگی ممکن است با او بی علاقه باشید.

مراقب باش: سعی کنید گوشه گیر نشوید ، در تجربیات خود غرق نشوید ، در غیر این صورت تمایل به "اثبات به او …" زندگی شما را به یک کابوس و تعقیب ابدی ارواح تبدیل می کند.

توصیه شده: