خوب ، کی گفته فقط دوست بودن بد است؟
خوب ، کی گفته فقط دوست بودن بد است؟

تصویری: خوب ، کی گفته فقط دوست بودن بد است؟

تصویری: خوب ، کی گفته فقط دوست بودن بد است؟
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, آوریل
Anonim
Image
Image

من واقعاً به دوستی بین دو جنس اعتقاد دارم. همه دوستان من منحصراً مرد بودند و این به این معنی نبود که من نمی توانم با زنان زبان مشترک پیدا کنم ، علایق مشترک و موارد مشابه وجود ندارد. این فقط برای من آسان تر و جالب تر بود: مردان معتبرتر ، کم حرف تر ، روابط پایدارتر و ارتباطات جالب تر است. از این گذشته ، دانستن "نظر کاملاً مردانه" در مورد یک رویداد خاص همیشه خوب است. و به دست آوردن قلب تقریباً هر مردی فقط چند دقیقه برایم وقت گذاشت - به هر حال ، من همیشه از "اهرم های کنترل" ، کلمات و حرکات مناسب که جنس قوی تر آنقدر دوست دارد ، آگاه بودم. به هر حال ، من می خواهم بلافاصله رزرو کنم ، من در مورد مردان با گرایش همجنس گرا صحبت نمی کنم. به دلایلی من همیشه با دوستان مرد ، دگرجنس گرایان ملاقات کرده ام ، اگرچه هرگز به این موضوع توجه نکرده و یا بر آن تأکید نکرده ام. اینطور شد!

دوست من ماشا یک دوست ساشا دارد. "ما تقریباً 4 سال است که یکدیگر را می شناسیم. جوان خوب ، کمی بزرگتر از من. من هرگز به او به عنوان یک شریک جنسی احتمالی ، یک دوست عزیز یا همسر وفادار آینده نگاه نمی کردم. از همان ابتدا ، رابطه ما به عنوان "دوستی بین جنسهای مختلف" شکل گرفت. برای من ، او فقط ساشا بود ، که همیشه به کمک می آید ، در شرایط سخت آنجا خواهد بود. ما همه شادی ها ، موفقیت ها و شکست ها را به اشتراک گذاشتیم. ما با هم فوق العاده سرگرم شدیم: ما از شوخ طبعی محروم نبودیم ، در هر شرایطی ، حتی در سخت ترین شرایط ، یکدیگر را می خندیدیم و مسخره می کردیم. ما اغلب با هم دیده می شدیم ، همه آشنایان و دوستان متقابل ما مدتهاست که به جفت عجیب و غریب "ساشا + ماشا" عادت کرده اند. صادقانه بگویم ، هرگز به ذهنم خطور نمی کرد که ساشکا به غیر از احساسات دوستانه ، احساس دیگری نسبت به من داشته باشد. بله ، او اغلب عشق خود را به من اعتراف می کرد ، اما همیشه چیزی شبیه یک شوخی دیگر به نظر نمی رسید. بله ، او برای همه نوع تعطیلات تبریک گفت و گل داد و همه تاریخهای مهم را به خاطر آورد. شاید کسی به جای من مدتها به حداقل چیزی مشکوک بود ، اما نه من …

با گذشت زمان ، دوستی ما به چیزی بیشتر تبدیل شد ، در ابتدا جلسات "معمولی" ما با یکدیگر ملاقات کردند. سپس ، با هم بودن در یک مهمانی ، ما را بوسیدیم ، نه اصلا دوستانه. رابطه نزدیکتری ایجاد شد. به ما لقب "زن و شوهر کامل" و "آب نریزید" را دادند. ما واقعاً احساس راحتی ، دنج و خوبی با هم داشتیم. اما یک روز با مرد دیگری آشنا شدم.

او شروع به مراقبت از من بسیار مداوم و زیبا کرد ، همه چیز متفاوت بود ، به شیوه ای بزرگسال ، یا چیزی … یک عاشقانه شروع شد. کلمات "اجازه دهید دوستان بمانیم" تقریباً بلافاصله از زبان من برای ساشا به گوش می رسید ، به محض این که متوجه شدم رابطه جدی بین من و مرد جدیدم ایجاد شده است. اما یک بار ، وقتی بسیار تنها بودم ، وقتی با یک مرد جدید درگیر شدم ، سخنان ساشا را به یاد آوردم: "شما همیشه می توانید روی کمک ، توجه و مشارکت من حساب کنید." معلوم شد که آنها کلمات بیهوده ای نبودند که به باد پرتاب شوند - هر آنچه در آن زمان گفته شد کاملاً درست بود. در حال حاضر هیچ کس از حلقه مشترک آشنایان ما حتی نمی تواند تصور کند که ما مدتی است ارتباط برقرار نکرده ایم. او همیشه در لحظه مناسب به کمک می آید ، با توصیه ها و اقدامات کمک می کند. من نیز به نوبه خود همیشه آماده مشارکت در حل بسیاری از مسائل بحث برانگیز ، مشورت و پشتیبانی از چیزی هستم.تا به امروز ، ما بسیار نزدیک ارتباط برقرار می کنیم ، اما هنوز آن دوره روابط غیر دوستانه ما علامت خاصی را در زندگی هر دو به جا گذاشت. من فکر نمی کنم حتی ارزش آن را داشته باشد که از یک "زوج دوست ایده آل" به یک عاشق تبدیل شود."

به سختی می توان به این تاریخ و وضعیت بدون ابهام نگاه کرد. ممکن است فکر کنید که در اینجا بوی دوستی وجود ندارد یا موقعیت مشابهی را از زندگی خود به یاد داشته باشید ، زیرا احتمالاً هریک از ما آن را داشته ایم ، فقط کسی توانسته بر احساسات دیگر غلبه کند و "فقط دوست بماند" ، و کسی اینطور نبود… همچنین ممکن است فکر کنید که یک زن به سادگی از یک مرد برای اهداف خود استفاده می کند ، او به شرکت ، حمایت و کمک او عادت کرده است ، و این برای او راحت تر است.

عاشقان و عاشقان سابق اغلب دوستان بزرگی پیدا می کنند. شاید او قبلاً ازدواج کرده است ، چند فرزند زیبا دارد ، اما ، همانطور که می گویند ، عشق قدیمی زنگ نمی زند. یک زن می داند که یک دوست هرگز امتناع نمی کند ، گوش می دهد و تسلی نمی دهد.

با توجه به مشاهدات خودم ، من چندین گزینه احتمالی برای دوستی بین زن و مرد را مشخص کرده ام. البته ، شما می توانید موافق یا بحث کنید ، اما چند نفر ، خیلی نظرات. علاوه بر این ، بسیاری نیز به دوستی زن اعتقاد ندارند!

بنابراین، "او برای من مثل یک خواهر است" … وقتی مردی با زنی با ویژگی های مردانه و شخصیت قوی آشنا می شود ، که این مرد فاقد آن است ، با او دوست می شود. مردی به زن به عنوان یک خواهر بزرگتر نگاه می کند ، رفیقی که می تواند او را در مسیر درست راهنمایی کند. او به نوبه خود به زن نوعی قدرت بر خود می دهد که ما اغلب فاقد آن هستیم. دوست بودن با چنین مردی آسان و دلپذیر است. او هرگز خیانت نمی کند ، تحقیر نمی کند ، او همیشه پشت سر شما به عنوان یک کوه می ایستد. اما چنین رابطه ای خیلی زود خسته می شود. هیچ کس از این امر در امان نیست! به طور طبیعی ، وضعیت مخالف "او برای من مانند برادر است" نیز کاملاً محتمل است. و این نوع دوستی را می توان به عنوان فرصتی برای "صحبت کردن با او (در مورد آنها)" ، یعنی در مورد شرکای جنسی یکدیگر در نظر گرفت.

دوست خانوادگی … خانواده های شما سالهاست که با هم دوست هستند. خاطرات مشترک خانوادگی ، مادرانی که شما را با کالسکه های نزدیک ، کودکستان مشترک ، یک مدرسه دو نفره و غیره سوار می کردند ، شما به سادگی نمی توانید زندگی را بدون یکدیگر تصور کنید ، به نحوی بدون گفتن پیش می رود. شاید والدین شما زمانی رویای ازدواج شما ، فرزندان معمولی و یک نام خانوادگی را در سر می پروراندند. اما … نه سرنوشت! شما متوجه شدید که اصلا برای یکدیگر ساخته نشده اید. و بهتر است حتی تلاش نکنید - شما یکدیگر را به خوبی می شناسید. ایده آل برای دوستی! البته ، به شرطی که حتی زمانی که شما بزرگ شده اید ، هنوز در بسیاری از مسائل به توافق برسید ، برای یکدیگر جالب باشند و در مورد آنها صحبت کنید.

من شخصاً چنین دوستی دارم. والدین ما در همان مدرسه درس می خواندند و وقتی از هم جدا شدند و هر یک خانواده خود را تشکیل دادند ، تصمیم گرفتند که ازدواج بچه ها بسیار عالی خواهد بود: خوشبختانه من از پدر و مادرم به دنیا آمدم و یک پسر نیز متولد شد. خانواده ای دیگر همه معتقد بودند که من و ایگور فقط یک زوج ایده آل بودیم ، او 3 سال بزرگتر است ، از کودکی ما با هم بزرگ شده ایم و غیره. حتی در دوران کودکی ، ما خودمان در مورد نوعی رابطه فکر می کردیم ، اگر می توان آن را نامید ، حتی یک رمان کوتاه "کودکانه" وجود داشت: او دائماً برایم آب نبات می آورد و من عکس هایی از ماشین ها را به او می دادم. ایگور قبلاً آن زمان گفت که وقتی بزرگ شدیم ، قطعاً ازدواج خواهیم کرد. اما با کمی رشد ، هر دو متوجه شدند که برای ایجاد خانواده ، شما به چیزی بیشتر از شناختن یکدیگر از دوران کودکی نیاز دارید. و با عاشق شدن ، چنین افکاری را کاملاً فراموش کردند. اکنون دیگر مانند گذشته ارتباط نداریم. هر یک از ما شغلی ، دوستان ، عاشقان و علایق داریم. اما ما هنوز یکدیگر را فراموش نمی کنیم ، اغلب یکدیگر را صدا می کنیم ، مکاتبه می کنیم و گاهی ملاقات می کنیم. اگر هر یک از ما با مشکلاتی روبرو شدیم ، آماده ایم تا از همه چیز صرف نظر کنیم تا کمک کنیم. من واقعاً ایگور را دوست خودم می دانم.

همکاری تجاری … بلکه این دوستی نیست ، بلکه نوعی ارتباط متقابل مفید است. اغلب این ارتباط است که به دوستی واقعی تبدیل می شود.به هر حال ، مسائل مربوط به تجارت و پول اغلب با هم همپوشانی دارند. اگرچه به سختی می توان به صراحت گفت که چنین رابطه ای واقعاً دوستی است. برای افراد مختلف متفاوت است. همه چیز بستگی به خود افراد ، شخصیت ها و چشم انداز زندگی دارد. پول و تجارت می تواند دو نفر را دوست کند و آنها را دشمن کند. به هر حال ، آنها می گویند در دوستی دو نفر ، یکی همیشه رهبر است ، دیگری پیرو.

صادقانه بگویم ، من صادقانه به دوستی بین دو جنس اعتقاد داشتم و دارم. اگرچه او گاهی اوقات بر سر این موضوع با اختلاف نظرهای متعددی غلبه می کند. احتمالاً بسیاری با من بحث خواهند کرد ، اما در زندگی من نمونه های زیادی از چنین روابطی وجود دارد. همه چیز بستگی به خود افراد و رابطه آنها با یکدیگر دارد.

اغلب اتفاق می افتد که دوستی بین زن و مرد قبل از آن یک رابطه نزدیکتر … به عنوان مثال ، وضعیت بین همسران سابق. دوستان من لئونید و آنا یک زوج ازدواج فوق العاده بودند. آنها صاحب یک دختر شدند. اما به زودی روابط آنها به بن بست رسید و با توافق متقابل طلاق به دنبال داشت. در ابتدا ، آنها فقط توسط دخترشان گره خورده بودند. آخر هفته ها ، لئونید همیشه او را به محل خود می برد و تمام وقت آزاد خود را با او می گذراند. پس از مدتی ، همه شکایات و ادعاهایی که قبلاً بین آنها ایجاد شده بود فراموش شد. آنها نه تنها همسر سابق ، بلکه دوستان خوبی شدند. لئونید همیشه آماده است تا قفسه را میخ کند یا فقط در حضور همسر سابق خود برای نوشیدن چای بیاید. و آنا ، به محض ایجاد فرصت ، شوهر سابق خود را به تئاتر یا سینما دعوت می کند.

شما می توانید هر تعداد از چنین موقعیت هایی را توصیف کنید. من فکر می کنم که در زندگی هر یک از ما نمونه های زنده ای وجود دارد که وجود این اسرار آمیزترین دوستی بین زن و مرد را تأیید می کند. البته این نوع دوستی مزایا و معایب خود را دارد. اما با این وجود ، چقدر شگفت انگیز است که بدانید یک مرد دارید - یک دوست واقعی. نکته اصلی این است که اگر قبلاً چنین شخصی را پیدا کرده اید ، او را از دست ندهید! قدر و احترام بگذارید!

توصیه شده: