فهرست مطالب:

آناستازیا بعد از جراحی بینی و ماموپلاستی
آناستازیا بعد از جراحی بینی و ماموپلاستی

تصویری: آناستازیا بعد از جراحی بینی و ماموپلاستی

تصویری: آناستازیا بعد از جراحی بینی و ماموپلاستی
تصویری: جراحی بینی دکترراستا 09337174804 2024, ممکن است
Anonim

ما به همه کسانی که در این روزهای گرم تابستانی وقت گذاشتند تا آخرین اخبار را از پروژه زیبایی Beauty for a Million بیاموزند ، خوش آمد می گویند. امروز ما چیزی واقعاً جالب را برای شما آماده کرده ایم! در نهایت ، ما آماده ایم که از عملیات آناستازیا که همه ما و بسیاری از شما منتظر آن بودید ، برای شما بگوییم. شما اغلب س questionsالات خود را مطرح می کردید ، سومین شرکت کننده ما کجا ناپدید شد و اکنون همه چیز سر جای خود قرار گرفت. چرا نستیا مدت زیادی غایب بود و در این مدت چه اتفاقی برای او افتاد - از خود مطلع شوید!

Image
Image

هی! مسیر من برای جراحی پلاستیک به طرز باورنکردنی طولانی بوده است. اما من تسلیم نشدم ، زیرا پاداش گرفتم - بالاخره ، همه چیز اتفاق افتاد! اما در این مدت چقدر سختی کشیدم …

اگر پروژه را دنبال می کنید ، می دانید که بقیه شرکت کنندگان مدتها پیش تغییر شکل خود را آغاز کردند: آنجلیکا موفق به انجام جراحی پلاستیک صورت شد ، الکساندر پریانیکوف تحت درمان دندان قرار گرفت. در حالی که تنها بودم بیکار بودم.

تاریخ جراحی من 13 ژوئن تعیین شد. از آنجا که من خرافاتی هستم ، بلافاصله نگرانی های خود را به جراح اعلام کردم. اما او پاسخ داد که این فقط یک روز از هفته است که هیچ تفاوتی با بقیه ندارد و شما نباید به تعداد آن توجه کنید.

Image
Image

همانطور که بعداً معلوم شد ، زنگ هشدار من موجه بود. حدود دو روز قبل از تاریخ مقرر ، من علائم عجیبی را در خود مشاهده کردم ، شبیه به آلرژی یا سرماخوردگی. از آنجا که با تفکراتم در مورد عملیات غرق شده بودم ، آن را جدی نگرفتم. از آنجا که قبلاً واکنش های آلرژیک داشتم ، این بار تصمیم گرفتم که همه چیز خوب خواهد بود. بنابراین ، به غیر از نفتین و قرص های آلرژی ، من هیچ چیز دیگری مصرف نکردم.

در روز عمل ، وقتی ساعت 5 صبح از خواب بیدار شدم و کمی احساس ناراحتی کردم ، سلامتی نه چندان خوب خود را به اضطراب ، شب بی خوابی و امتناع اجباری از غذا نسبت دادم (این نیاز به بیهوشی دارد). در حالی که در مترو بودم ، در مورد مداخله آینده نیز فکر نکردم - من واقعاً منتظر این عملیات بودم.

اما ، افسوس ، در گفتگو با متخصص بیهوشی ، که قبلاً در بخش کلینیک "CM-Plastika" بودم ، متوجه شدم که درجه حرارت کمی دارم. به همین دلیل ، پلاستیک باید لغو شود و به تاریخ دیگری موکول شود.

مطالب جالب و تصویری جالب درباره شرکت کنندگان را می توانید در اینستاگرام پروژه مشاهده کنید

به هر حال ، اکنون می فهمم که آن زمان پزشکان واقعاً حرفه ای عمل می کردند. بله ، در دمای پایین ، عملیات می تواند موفقیت آمیز باشد ، اما آنچه در طول توانبخشی در انتظار من بود - هیچ کس نمی توانست این را پیش بینی کند. بنابراین ، به لطف پزشکان ، آنها تصمیم گرفتند برنامه هایی را که قبلاً ذکر شده بود کنار بگذارند.

سپس یک شگفتی ناخوشایند دیگر در انتظار من بود - تعویق مجدد تاریخ عملیات ، اکنون به مدت یک ماه. این احتمالاً ناشی از ضرورت کلینیک بوده است ، زیرا در آن زمان وضعیت سلامتی من قبلاً به هم خورده بود. من با چنین لحظاتی با درک رفتار می کنم ، زیرا متوجه می شوم که کلینیک بیماران زیادی دارد ، به علاوه ممکن است شرایط پیش بینی نشده ای مانند اخراج یکی از پزشکان ، مرخصی یا سایر موارد رخ دهد.

Image
Image

تصمیم گرفتم یک ماه انتظار را کاملاً به خودم اختصاص دهم. در این مدت ، من خودم را از پروژه کنار کشیدم ، وارد کار شدم و همچنین شروع به تغییر شیوه زندگی خود کردم. از گفتگو با متخصص بیهوشی ، متوجه شدم که بدن ما به آمادگی جدی نیاز دارد تا بهبودی بعد از عمل بدون عارضه انجام شود. بنابراین ، من رویکرد خود را در مورد تغذیه تغییر دادم ، شروع به تمرکز بر غذاهای سالم کردم. علاوه بر این ، با این کار ، من شروع به رفتن به تناسب اندام و استخر کردم. به طور کلی ، برای همه این فعالیتها ، یک ماه گذشت تا من متوجه آن نشدم.

11 ژوئیه فرا رسید - روز عملیات مورد انتظار من. و این بار این اتفاق افتاد! پزشکان می گویند همه چیز تقریباً بی نقص پیش رفت.

Image
Image

قبل از اینکه به اتاق عمل بروم ، گروه فیلم پروژه Beauty for a Million با من مصاحبه کردند ، یک جلسه عکس برگزار شد و یک فیلم ضبط شد.با وجود این واقعیت که بچه ها بسیار کارآمد کار می کردند ، من هنوز ناراحتی هایی را تجربه کردم. این با نیاز به برهنه حذف شد. برای من این فوق العاده دشوار است ، به علاوه در آن لحظه پزشک فقط علائم را روی بدن اعمال می کرد. وقتی تمام شد ، احساس آرامش کردم.

قبل از این عمل ، من "تجربه پزشکی" کمی داشتم ، به جز شاید زایمان و یک عمل کوچک در بینی. و وقتی آنها خون من را گرفتند ، من می توانستم غش کنم و بیهوش شوم. بنابراین ، برای من دشوار بود که این واقعیت را بپذیرم که چنین اقدامی جدی در راه است که در چند دقیقه بدن من شروع به بریدن ، شکستن … زمان پلک زدن می کند.

Image
Image

در اتاق عمل ، به هر حال ، یک متخصص گوش و حلق و بینی همراه با تیم جراحی اصلی وجود داشت. حضور او به دلایل پزشکی ضروری بود ، زیرا همراه با جراحی بینی و ماموپلاستی ، من به طور همزمان مجاری بینی را اصلاح کردم - آنها رشدهایی را که با تنفس تداخل داشتند برطرف کردند و مجاری را کمی بزرگ کردند.

همه اینها برای من بدون توجه گذشت و من بعد از ظهر در بند بیدار شدم. در همان لحظه ، هیستری تأخیری مرا گرفت. در یک لحظه ، احساس کردم اشک از چشمانم سرازیر می شود و بدنم شروع به لرزش شدید می کند. و این از درد نبود ، زیرا من آن را احساس نکردم. دلیل هیستری ترس است. می ترسیدم از واقعیت عملیات مطلع باشم ، اما نمی توانستم بفهمم دقیقاً چه اتفاقی افتاده است ، چه اتفاقی برای بدن من افتاده است.

در اولین ساعت بعد از عمل ، نمی توانستم حرکت کنم ، به هیچ وجه بدنم را احساس نمی کردم. و در اینجا از پرستاری که در شب اول به من شیر داد بسیار سپاسگزارم. او نه تنها به عنوان یک پیراپزشک بلکه با من به عنوان یک فرد ، یک زن ، یک مادر رفتار کرد. وقتی سرما می خوردم مرا در پتو می پیچید ، به من شام می داد ، مسکن می داد و حتی ماست را در یخچال برایم نگه می داشت ، وقتی صبح به طور فوق العاده ای از آن خوشحال شدم.

Image
Image

ممکن است به نظر شما برسد که چنین نگرانی برای یک کلینیک پولی کاملاً طبیعی است. اما من می خواهم از شما بخواهم که صادق باشید: همه نمی توانند چنین نگرش انسانی را نشان دهند. سایر پرستاران نیز عالی بودند و کارهایی را که مسئولیت آن را به طور کامل انجام می دادند انجام دادند ، اما نه بیشتر.

پرستار من در طول شب به بخش رفت و وضعیت من را بررسی کرد و صبح به من کمک کرد تا بلند شوم.

به طور کلی ، من کلینیک را بسیار دوست داشتم. من در یک اتاق مجزا با هر چیزی که نیاز داشتم قرار داده شد: تلویزیون ، یخچال ، حمام. دائم پزشکان می آمدند تا بعد از عمل احساس من را بررسی کنند. به من پانسمان داده شد و به درخواست مسکن تزریق شد.

Image
Image

در مورد پانسمان ، کارکنان کلینیک باید صبر زیادی نشان دهند. از آنجا که من یک ترسو واقعی هستم ، تصور این همه بخیه ، تورم ، خون برایم دشوار بود … وقتی این را دیدم ، واقعاً هیستریک شدم. خوب است که همه اینها در گذشته است.

احتمالاً اکنون باید بگویم که آنها با من چه کردند.

اول ، بینی. پس از عمل ، او کمی آسیب ندید و به طور کلی ، حداقل ناراحتی را تحویل می دهد. سخت ترین کار برای من شخصاً برداشتن تامپون ها در اولین پانسمان بود. آنها از خون متورم شده بودند ، زیرا وقتی دکتر آنها را بیرون آورد ، به نظرم رسید که آنها را از جایی در درون مغز من بیرون می آورد! دکتر می گوید با حجم مداخله ای که انجام دادم ، بسیار خوب است که سندرم درد وجود نداشته باشد. معمولاً بسیاری از مردم از سردردهای مکرر شکایت دارند.

ثانیاً ، قفسه سینه. با او بود که ناراحتی اصلی همراه بود. او دائماً بیمار بود ، بنابراین در هفته اول من مرتباً مسکن می خوردم. روزهای اول به ویژه غیر معمول است وقتی احساس می کنید که یک تخته بتونی 20 کیلویی به سینه شما بسته شده است. مثل راه رفتن با او نیست ، نفس کشیدن با او سخت است!

اما من دندان هایم را فشار دادم و تحمل کردم ، زیرا فهمیدم که برای زیبایی لازم است چیزی را فدا کنم.

Image
Image

من می خواهم از پزشکان تشکر ویژه کنم!

پاکالین دیمیتری ویکتوروویچ @ doctor.pahilin یک متخصص فوق العاده در جراحی بینی است. او بیش از 15 سال است که کار می کند ، تصور یک فرد فوق العاده تحصیل کرده و تحصیلکرده ، جدی ، مسئول ، منطقی ، همیشه آماده پاسخگویی به سوالات را ایجاد می کند. من می توانم هر زمان برای مشاوره به او مراجعه کنم ، حتی در ساعات غیر کاری.

Khristenko Anna Ivanovna @ dr.khristenko - جراح ماموپلاست من. یک دختر خیرخواه و توجه (من حتی جرات نمی کنم او را زن صدا کنم!). حرفه ای که از کارش تحت تأثیر قرار گرفته ام. تا اینجا من فقط سینه هایم را به طور کلی دیده ام ، اما قبلاً آن را دوست دارم!

Image
Image

بله ، در مورد ماموپلاستی ، من نظرات زیادی در مباحث دیدم که ظاهراً آنها ایمپلنت هایی با حجم زیاد انتخاب کرده اند. در واقع ، من طور دیگری فکر می کنم. با توجه به قد من ، فقط 330 میلی لیتر عالی به نظر می رسد. اکنون من سه مورد کامل دارم ، یعنی تقریباً با همان نیم تنه ، کل دوران شیردهی را گذرانده ام. و احساس راحتی می کردم.

در مورد توانبخشی به طور کلی ، من می گویم که نرمتر از آنچه انتظار داشتم بود. به جز سه روز اول ، زمانی که قفسه سینه بسیار دردناک بود. اما این طبیعی است ، زیرا دو عملیات در یک زمان انجام شد - این جدی است.

از بین مشکلات ، فقط می توانم به عدم امکان بالا بردن دستها و کج شدن سر اشاره کنم. خوب است که شوهرم از من حمایت می کند و به من کمک می کند ، حتی به تعطیلات رفت تا با من باشد.

مطالب جالب و تصویری جالب درباره شرکت کنندگان را می توانید در اینستاگرام پروژه مشاهده کنید

برای ارزیابی نتایج هنوز زود است ، زیرا ادم همچنان ادامه دارد. اما از نظر بصری ، من می توانم از خطوط قفسه سینه و بینی جدید خود قدردانی کنم (به هر حال ، به طور قابل توجهی کوچکتر شده است!).

نمی توانم بگویم که به نوعی در داخل نیز تغییر کرده ام. احتمالاً باید منتظر بمانید تا بانداژها برداشته شوند ، تورم برطرف شود و من نگاهی به ظاهر به روز شده ام بینم. و اکنون تنها رویای من پوشیدن لباس زیر و لباس جدید است! شاید من هنوز زیبا نباشم ، اما قطعاً اینطور خواهم بود!

Image
Image

نظر شوهر آناستازیا:

عملیات نستیا نه تنها برای چند ماه به تعویق افتاد ، بلکه در تاریخ تعیین شده بسیار به تأخیر افتاد. ما در ابتدا انتظار داشتیم که این کار در نیمه اول روز شروع شود ، اما در واقع همسرم فقط ساعت 11.30 به اتاق عمل منتقل شد. این زمان بود که برای من نقطه شروع پیش بینی شد ، زیرا تصور می کردم که او حداقل 3-4 ساعت در اتاق عمل می ماند.

وقتی ساعت 16.00 بود ، و کلینیک با من تماس نگرفت ، من حتی بیشتر نگران شدم. بدون اینکه منتظر تماس باشم ، تصمیم گرفتم خودم آن را شماره گیری کنم و متوجه شدم که همسرم در حدود 17 ساعت تحت عمل جراحی است. در اینجا من واقعاً عصبی شدم ، زیرا افکار مختلف در ذهن من ایجاد شد …

وقتی دفعه بعد که شماره درمانگاه را گرفتم ، جایی نزدیک ساعت 9 شب ، آنها پاسخ دادند که عمل به پایان رسیده است و نستیا به زودی خودش با من تماس می گیرد. به طور کلی ، وقتی نستیا در عملیات بود ، من بسیار نگران بودم. حتی کبودی و تورم روی صورتش خیلی کمتر مرا آزار می داد. خوشبختانه ، آنها خیلی سریع شروع به عبور کردند.

اکنون می توانم ببینم که بینی واقعاً تغییر کرده است ، بسیار کوچکتر شده است. اگرچه قبلاً متوجه او نبودم ، زیرا همیشه فقط به چشمان بزرگ او نگاه می کردم …

اما در مورد سینه جدید ، می توانم بگویم که او واقعاً زیباتر شده است! بگذارید هنوز تورم وجود داشته باشد ، اما من حجم را افزایش می دهم ، قفسه سینه یکدست ، زیبا است ، همه چیز مرتب انجام می شود ، درزها تقریباً نامرئی هستند. من فکر می کنم این نیز شایستگی ما است ، زیرا توصیه های پزشکان را با دقت دنبال می کنیم. همچنین می خواهم از آنها بخاطر چنین کار بزرگی تشکر کنم!

شوهر دنیس

Image
Image

نظر روانشناس:

من برای آناستازیا بسیار خوشحالم! از آشنایانمان به یاد دارم که چقدر نگران ظاهر خود بود. اما اکنون مطمئن هستم که وقتی او خود را تجدید شده می بیند ، احساس مقاومت ناپذیری خواهد کرد.

به عنوان یک روانشناس ، من می گویم که این در واقع بسیار مهم است: یک فرد باید خود را به طور کامل و به طور کامل بپذیرد. نستیا به این نزدیک است ، و عالی است! هنگامی که پذیرش نهایی صداقت او اتفاق می افتد ، آناستازیا واقعاً شروع به درخشش می کند و همه چیز را با درخشش خود روشن می کند!

در مورد ترس ها ، نستیا در اینجا نیز خود را کاملاً نشان داد: او توانست احساسات خود را قبل و بعد از عمل تعدیل کند. علاوه بر این ، واکنش بدن او نیز با ترس همراه بود ، که بسیار نمادین است. به دلیل پدیده های روانگردان ، بدن ما گاهی با سرسختی در برابر هر یک از مراحل ما مقاومت می کند و در نتیجه از تغییرات مهم جلوگیری می کند.

یکبار دیگر ، توجه خواهم کرد که از نستیا خوشحالم!

Alena Gingerbread، @ pryanik.psy

درخواست مشارکت در پروژه را ترک کنید

می توانید پیوند را دنبال کنید

شما می توانید نتایج تغییرات شرکت کنندگان قبلی را در اینجا مشاهده کنید

عمومی پروژه در اینستاگرام

نسخه موبایل پروژه "زیبایی برای یک میلیون"

کانال تلگرام ما

کانال یوتیوب ما

کلینیک جراحی پلاستیک "CM-Plastika"

مسائل قبلی:

آناستازیا نیز در پروژه است!

ارتباط آناستازیا با یک روانشناس

آناستازیا به پلاستیک نواری علاقه مند شد

توصیه شده: