فهرست مطالب:

رئیس خوب
رئیس خوب

تصویری: رئیس خوب

تصویری: رئیس خوب
تصویری: 4 درسی که از جف بزوس برای موفقیت باید آموخت !؟ 2024, ممکن است
Anonim
Image
Image

یک روز عصر ، پس از یک روز شلوغ در محل کار ، زمانی که اندازه سرم افزایش یافته بود ، پشت کامپیوتر نشسته بودم و تصویر خود را در فتوشاپ عذاب می دادم. ناگهان صدای یکی از گیک های مزاحم ما از پشت سرم شنیده می شود: "این چهره توست !!!" به آن من ، بدون اینکه برگردم ، پاسخ می دهم: "بیا ، بیا! این به تو ربطی ندارد!" و با علامت تعجب سرم را برگرداندم و … رئیسم روبرویم ایستاده بود!

اگر من به جای او بودم ، مطمئناً چیزی بسیار تهدید آمیز می گفتم ، مانند: "چگونه با رئیس خود صحبت می کنید !!!" من می توانم بگویم ، حتی متوجه شدم که عبارت "ولی …" نه برای من و نه برای رئیس در نظر گرفته شده بود. اما رئیس من به هیچ وجه ناراحت نشد و با دیدن نحوه گشاد شدن دانش آموزانم گفت: "هیچ اتفاقی نمی افتد!" درست ، مهربان ، رئیس خوب?

به طور کلی ، شما نمی توانید به کارفرمایان حسادت کنید. بعید است حداقل یک دفتر وجود داشته باشد که در آن هیچ استخوانی برای مقامات شسته نشده باشد. شایعات ، شایعات ، اتهام غصب و دیگر لذت های "صحبت پشت چشم" ، گویی بخشی از بار یک موقعیت فرماندهی است.

رئیس ما فقط یک عزیز است

این را بدون هیچ کنایه می گویم. آیا نیاز به دریافت پیش پرداخت دو یا سه ماه دارید؟ بله لطفا! یک هفته مرخصی؟ بله ، حداقل دو نفر! رئیس خوب! آیا ابتکار شخصی نشان می دهید؟ بنابراین این فقط عالی است! به طور کلی ، من نمی توانم چیز بدی بگویم. با این حال ، با برخورد مساوی رئیس با همه زیردستان ، چنین شهروندانی در دفتر ما هستند که وجدان را برای ابراز نارضایتی خود پیدا می کنند. بنابراین معلوم می شود ، مهم نیست چگونه رئیس خوب نبود ، اما زیردستان برای او وجود خواهند داشت که با نان تغذیه نمی کنند ، اما اجازه دهید در مورد رئیس چیز بدی بگویم.

من یکبار سعی کردم چنین آزمایشی را انجام دهم

یکی از کارمندان شیرخوار ما وارد دفتر می شود و با خوشحالی شروع می کند و شکایت می کند که حقوق هم ندارد ، اما او یک فوق حرفه ای حرفه ای است و خودش را برای فلان پول خراب می کند. همه به خوبی درک کردند که این چیزی جز حمله دیگری از سندرم فقرا نیست. همه با هم باید به او می گفتند: "البته ، ماشا ، شما یک حرفه ای هستید ، شما یک فوق العاده دختر هستید ، هیچ قیمتی برای شما ندارد!" با این حال ، من آن را می گیرم و می گویم: "و شما ترک کنید! چرا خودتان را خراب می کنید! با چنین استعدادی ، برای خود شغلی با درآمد بالا خواهید دید!" پس از آن ، او به مدت شش ماه به من حمله کرد … من و او به خوبی درک کردیم که هیچ کس در زندگی خود با اختیار خود دفتر ما را ترک نکرد ، زیرا جو اینجا مانند گلخانه است - در زمستان و تابستان دریایی از نور و آب و این علیرغم این واقعیت که استعداد او بسیار بحث برانگیز است.

چرا من در واقع همه اینها را به شما می گویم؟ بسیار ساده. وقتی چیزی داریم ، قدر آن را نمی دانیم. از زمان اتحاد جماهیر شوروی ، میکروبی در ما وجود داشت که رئیس ما نمی تواند تحمل کند. (متأسفانه این میکروب توسط سیستم شوروی در ما کاشته شد). هر از گاهی از زندگی ، مشاغل کم درآمد و امثال آن شکایت می کنیم. من متعهد نیستم که برای همه صحبت کنم ، اما برای من رئیس من کسی است که کار را به من سپرده است. که ، به هر حال ، چشمان خود را بر این واقعیت که من در ساعات کار به سمت چپ هک می کنم ، می بندد. و چه کسی پاسخ می دهد: "هیچ اتفاقی نمی افتد!" ، وقتی من ، هرچند تصادفی ، به او می گویم: "برو از اینجا!"

البته ، من جلوی پای او تعظیم نمی کنم ، اما گاهی اوقات می گویم: "متشکرم!"

البته ، یک نوع دیگر از کارفرمایان وجود دارد: با نیش ، شاخ ، سم … با این هیولاها ، خدا را شکر ، من هنوز ملاقات نکرده ام … و آنچه برای شما آرزو می کنم!

الکساندر ماکسیموفسکی تعظیم خود را به مافوق انجام داد

توصیه شده: