مشکل مسکن
مشکل مسکن

تصویری: مشکل مسکن

تصویری: مشکل مسکن
تصویری: برنامه پایش | حل مشکل مسکن جوانان و انتخابات ۱۴۰۰ 2024, ممکن است
Anonim
مسئله مسکن
مسئله مسکن

خواهرم 26 سال دارد. یک سال پیش او ازدواج کرد و یک پسر به دنیا آورد. آنها با همسرشان در آپارتمان سه اتاقه او در طبقه آخر یک ساختمان پنج طبقه گلدوزی شده ، در ورودی ای که افراد بی خانمان انتخاب کرده اند ، زندگی می کنند. در کنار آنها مادر و خواهرش با تشخیص زندگی می کنند"

چرا این را توصیف می کنم؟ و به این واقعیت که سوتا مادری دارد که در یک آپارتمان دو اتاق بزرگ و روشن در خانه ای جدید در منطقه ای خوب زندگی می کند. اما سوتا قاطعانه از زندگی در خانه پدری خودداری می کند و آپارتمان شلوغ مادر شوهرش را ترجیح می دهد.

مساله بدنام مسکن ، که زندگی بیش از یک نسل از خانواده های جوان را تباه کرده است ، امروزه به ویژه در شرایطی که دریافت مسکن شهرداری تقریباً غیرممکن است و خرید آن غیر واقعی است. اکثر. هر کس حداقل یکبار محاسبات ساده ای را در ذهن خود انجام داد: یک متر فضای زندگی از 250 دلار هزینه دارد ، یک آپارتمان متوسط 30 متر طول دارد ، نه کمتر. و سپس با تامل سر خود را خاراند و در این فکر کرد که برای خوردن چیزی ، و زندگی در جایی ، و لباس پوشیدن ، و کنار گذاشتن چیزی - برای خرید مسکن مورد نیاز ، چقدر باید درآمد کسب کند. هر کسی. نکته اصلی از آن شماست. بدون پدر ، مادر و برادر با سیستم استریو.

خانواده های جوان بیشتر اوقات با این مشکل روبرو می شوند ، زیرا اگر در جستجوی استقلال ، یک پسر بتواند از والدین خود جدا شود و چیزی را در حد توان خود اجاره کند ، خانواده مستلزم استقلال است. یک همسر جوان می خواهد در آشپزخانه اش آشپزی کند ، مشمع کف اتاق خود را جارو کند ، برای عثمانی خود یک پتو بخرد ، به طور کلی لانه اش را بسازد. و به طوری که مهماندار ماهانه یک بار نیاید ، محتویات تمام کابینت ها و کمدها را بررسی کند. علاوه بر این ، او نیمی از حقوق ماهانه خود را برای آن گرفت. بنابراین ، جایگزین مسکن اجاره ای ، اتاق جداگانه ای برای یکی از همسران در آپارتمان والدین است.

مشکلات از اینجا شروع می شود. قرار گرفتن زیر یک سقف با مادر و پدر یکی از اولین آزمایشاتی است که یک خانواده جوان تحت آن قرار می گیرد. چندین مشکل پیش بینی نشده وجود دارد:

1 … در شب عشق ورزیدن خجالت آور است ، زیرا دیوارها نازک هستند ، تخت تکان می خورد و هیچ نیرویی برای مهار ناله در آغوش پرشور همسر محبوبش وجود ندارد.

2. مسأله پول به طرز دردناکی حل شده است: پرداخت یا عدم پرداخت غذا ، در صورت پرداخت ، چقدر؟ اگر به طور جداگانه غذا می خورید ، پس یخچال اضافی را از کجا تهیه کنید ، اگر نه ، پس کجا غذا را ذخیره کنید تا هیچکس به طور تصادفی آن را نخورد و غیره.

3. دو زن خانه دار باید در یک آشپزخانه با هم کنار بیایند و در مورد زمان نمک زدن سیب زمینی و نحوه تمیز کردن ماهی ، از سر یا از دم بحث کنند.

4. اگر خسته هستید یا نمی خواهید کسی را ببینید ، بازنشستگی آسان نیست. حتی یک مادر به طور دوره ای با پیشنهاد خوردن چیزی به اتاق جداگانه ای می آید ، سپس خواهری می خواهد مشکلی را برای او حل کند ، و سپس شخص دیگری با تمایل به برقراری ارتباط.

5. شما همچنان به والدین خود وابسته خواهید بود: علیرغم اطمینان شما که شما یک زن متاهل بالغ هستید ، مادر شما هنوز تا زمانی که به خانه نرسیدید نخوابیده و مادربزرگ شما به خاطر دامن کوتاه و چراغ توالت توهین می کند.

علاوه بر این ، یک پارادوکس خاص وجود دارد. هرچه رابطه شما با والدین شما بهتر باشد ، زندگی در زیر یک سقف برای شما سخت تر می شود. بسیار آسانتر است که در اتاق شوهر خود را از مادر شوهر منفور خود دور کنید و نبینید و نشنوید (این دقیقاً کاری است که خواهرم انجام می دهد). و به مادر خود ، که با نگاه خالی به شما نگاه می کند: "خوب ، چرا این پیتزا را خریدید ، چقدر پول خرج کردید و خورش در خانه وجود دارد؟"

من واقعاً عاشق مادرم هستم. او نزدیکترین فرد من است. اما اگر من و شوهرم خوش شانس نبودیم و آپارتمانمان را نداشتیم ، ترجیح می دادم در یک خانه اجاره ای زندگی کنم. با وجود این واقعیت که والدین شوهر من نیز افراد فوق العاده ای هستند. یک روز خوب ، هنگامی که هر دو خانواده به مهمانی خانه داری ما دعوت شدند ، بار دیگر مرا در این مورد متقاعد کرد.ظرف ها را روی سینک ظرفشویی می شستم و مادرم با لباس جشن نمی توانست با وضعیت مهمان کنار بیاید. "چگونه پارچه ای را بیرون می کشید ، دستان شما از کجا رشد می کند؟" "بگذارید سالاد را بریزم ، می توانم این کار را سریعتر انجام دهم." "چرا چنین بشقاب های بزرگ ، بشقاب های کوچکتر تهیه کنید." و غیره. شاید او درست می گفت ، من تازه کار خانه داری هستم. اما من نمی خواهم شوهرم این را در مورد من بشنود ، که قصد دارم بهترین همسر جهان شوم.

من به خانه می آیم و می دانم که اگر ظرف ها را نه در حال حاضر بلکه در سه ساعت دیگر بشویم ، هیچکس با سرزنش خاموش به من نگاه نخواهد کرد. و اگر می خواهید به همسرتان مهربانی نشان دهید ، لازم نیست به طور جدی (به طوری که هیچ کس حدس نزند) به اتاق بروید ، قفل کنید و موسیقی را با قدرت کامل روشن کنید. و اگر او مرا می بوسد ، اجازه دهید نترسد که کسی ممکن است نزدیک باشد. و وقتی حالم بد می شود ، می توانید کفش های خود را بدون هیچ مشکلی با مامان ، پدر ، پدربزرگ ، مادربزرگ ، خواهر ، خواهرزاده و خواهرزاده بدون هیچ مشکلی در راهرو پرتاب کنید. و سپس بی سر و صدا همه چیز را سر جایش بگذارید و بروید و برای شام سالاد آووکادو را که من دوست دارم و خورشت سبزیجات را که شوهرم دوست دارد آماده کنید.

بنابراین من به خوبی خواهری را درک می کنم که نمی خواهد با مادرش زندگی کند …

توصیه شده: