فهرست مطالب:

مهاجران: در جستجوی شغل مناسب
مهاجران: در جستجوی شغل مناسب

تصویری: مهاجران: در جستجوی شغل مناسب

تصویری: مهاجران: در جستجوی شغل مناسب
تصویری: داخل کمپ های پناهندگی آلمان چه شکلیه؟ 2024, ممکن است
Anonim
Image
Image

من یک دوست خوب دارم. به طور کلی ، او فردی آرام و منطقی است ، تحصیلات خوبی دارد ، تمام ویژگی های یک کارمند ارزشمند را برای هر سازمانی دارد ، به نظر می رسد یک کارمند بسیار منظم و دقیق است. در مصاحبه ها ، او همیشه بهترین تأثیر را بر کارفرمایان می گذارد. او بهترین صندلی ها و حقوق وسوسه انگیز را دریافت می کند. اما با شش ماه کار در یک مکان ، ناگهان کار را ترک می کند. پس از آزاد شدن ، دوستم دوباره شروع به جستجوی کار جدید می کند. و بنابراین در یک دایره. کتاب کار او مملو از دست نوشته های مختلف افسران پرسنل است ، می توانید از آن برای مطالعه بازار کار در شهر ما استفاده کنید. و او چیز عجیبی در این وضعیت نمی بیند ، زیرا ، به گفته وی ، این فقط جستجوی خود است.

پدیده چنین "اضطرابی" نه تنها در حوزه تجارت بلکه در هر زمینه دیگری مشاهده می شود. یک فرد نمی تواند یک چیز را انتخاب کند: یک شوهر ، یک محل زندگی ، یک ظرف. و پرتاب شروع می شود ، انتخاب گزینه مناسب تر و موفق تر ، روند جستجو متوقف نمی شود ، بلکه به خودی خود به نوعی پایان می رسد. چنین افرادی موانع جدیدی را برای خود ایجاد کرده و سعی می کنند بر آنها غلبه کنند. با غلبه بر آنها ، آنها علاقه خود را به زمان حال از دست می دهند و به ارتفاعات جدید می شتابند. صعود مداوم بالاتر و بالاتر شکل یک بیماری را به خود می گیرد و آنها را به همان اندازه از بین می برد که علاقه خود را به چیزهای دیگر از دست می دهند. اگر این برای شما آشنا است ، بیایید سعی کنیم با زرق و برق کنار بیاییم.

قسمت 1. مشکل را پیدا کنید

دفتر کار خود را باز کنید و تعداد مشاغلی را که طی هفت سال گذشته تغییر داده اید ، بشمارید. اگر تعداد پنج نفر یا بیشتر وجود دارد ، در حال حاضر دلیلی برای فکر کردن وجود دارد. از این لیست مواردی را که بدون دلیل مشخص از آنجا خارج شده اید انتخاب کنید. یعنی رئیس شما شما را تحقیر نمی کند ، کارمندان شما فریب نمی دهند ، حقوق با متوسط درآمد متخصصان سطح شما در منطقه مطابقت دارد. آیا چنین مکانهایی وجود داشت؟ آیا بیش از نیمی از آنها وجود دارد؟ آیا می توانید دلیل ترک خدمت را به روشنی توضیح دهید؟ اکثر "فرار کنندگان" مزمن نمی توانند دلایل خود را بیان کرده و حتی خود را متقاعد کنند که این تصمیم موجه است. به نظر می رسد که چیزی آنها را به این امر سوق داده است ، که آنها ناگهان احساس کردند امکان کار در این مکان وجود ندارد ، و به اندازه کافی مورد قدردانی قرار نگرفته اند. اما هیچ مدرک واقعی نمی توان یافت.

وقتی خودتان ویروس "fidget" را پیدا کردید ، علل و آثار آن را تجزیه و تحلیل کنید. ابتدا به این فکر کنید که کجا آن را برداشته اید. شاید ، از کودکی ، سعی کرده اید به خود و اطرافیان خود ثابت کنید که ارزش زیادی دارید ، این که هر دری در مقابل شما باز است ، می توانید هر کاری را انجام دهید. دلیل احتمالی اعتماد به نفس پایین ، نیاز به حرکت مداوم ، عدم تمایل به فکر شکست ها و مشکلات است. این امر در صورتی اتفاق می افتد که ما اغلب در زندگی مورد تمجید قرار نگیریم ، اگر والدین در کودک کمال گرایی بدون فکر ایجاد کنند ، نه در نتیجه ، بلکه در خود روند. به زبان ساده ، شما می خواهید متوقف شوید ، اما نمی توانید. زیرا غرور مستلزم صعود به سطوح بالاتر است. در مورد عواقب آن ، سعی کنید با نگاه کردن به 10 سال آینده مشکل را احساس کنید. شما می توانید چند شغل دیگر را تغییر دهید و تصور ناخوشایندی از خود به جا بگذارید ، در مدت کوتاهی که در یک کار می گذرانید چیزهای کمی یاد خواهید گرفت و به هیچ پیشرفت شغلی دست نخواهید یافت ، زیرا این پاداش فداکاری و پشتکار است.علاوه بر این ، با گذشت زمان ، کتاب کار ضرب و شتم شما باعث ایجاد شک و تردید در کارفرمایان می شود و پیدا کردن یک سکوی جدید برای برخاستن برای شما بسیار دشوار خواهد بود.

بنابراین ، اگر مشکلی پیدا شد و به عنوان یک مشکل مشخص شد ، بیایید با آن برخورد کنیم.

تجربه شخصی. دوست من والیا در همه چیز شیوه زندگی "بی قرار" را تمرین می کند. به محض فارغ التحصیلی از سال سوم مuteسسه ، آشنایانش او را به صورت نیمه وقت برای کار خوب بردند. یک سال بعد ، او برای تحصیل به فرانسه رفت. هنگامی که برگشتم و دیپلم خود را دریافت کردم ، مکانی عالی در نزدیکی خانه ام پیدا کردم ، اما به معنای واقعی کلمه 3 ماه بعد برای تسخیر پایتخت ترک کردم. در مسکو ، او ابتدا در یک شرکت بزرگ لوازم آرایشی ، سپس در یک شرکت مشروبات الکلی فرانسوی ، سپس در یک بانک کار می کرد. حالا او دوباره ترک می کند فقط به این دلیل که رئیسش به او اجازه نداده است که در گرما تعطیلات داشته باشد. و همین اواخر ما ملاقات کردیم و در مورد درآمد خود صحبت می کردیم. در واقع ، معلوم شد که من بیشتر از او درآمد دارم. با وجود این واقعیت که من در یک شهر کوچک کار می کنم و ساعت 5 بعدازظهر به خانه می آیم ، هیچ هزینه ای برای اجاره آپارتمان در مسکو نمی دهم و هرگز ستاره های کافی از آسمان نداشته ام. همانطور که به نظر می رسید. در آن زمان بود که والیا فکر کرد که چیزی اشتباه است …

قسمت 2. شرایط را آماده کنید

حرفه ما بسیار مهم است ، اما فراموش نکنید که این در درجه اول شغلی است که با آن برای خود و خانواده خود برای یک زندگی راحت درآمد کسب می کنید. بنابراین ، شما باید به روشنی برای خود توضیح دهید که چرا بدنبال کار هستید و از آن چه می خواهید. البته این دستمزد مناسب ، شرایط کاری راحت ، روابط گرم با همکاران و روسا و فرصتی برای گذراندن عصرها و آخر هفته ها با خانواده خواهد بود. من فکر می کنم این یک استاندارد برای هر یک از ما است. محل کار ایده آل خود را تصور کنید ، رویای آن را ببینید. تصور کنید که چگونه در چنین شرایطی سالها کار خواهید کرد ، حقوق شما چگونه افزایش می یابد ، اعتماد شما جلب می شود ، روابط انسانی ایجاد می شود. صبح با شادی به سر کار خواهید رفت و عصر با آرامش خاطر به خانه خواهید رفت. معرفی کرد؟ به این می گویند تجسم خواسته های ما. اگر این تمرین را با هر یک از خواسته های خود انجام دهیم ، روانشناسان قول اجرای آن را می دهند. یعنی حداقل به شرطی که شانس به شما بستگی داشته باشد.

از مزایای یک شغل تمام وقت به خودتان بگویید. با دوستانی که کارهای زیادی انجام داده اند صحبت کنید.

و علاوه بر این ، سعی کنید به ثبات در زندگی شخصی خود برسید. یک شخصیت هماهنگ می داند که نقطه تعادل بین اهمیت کار و گرمای خانواده کجاست. به شباهت کتاب کار خود با خاطرات وقایع زندگی توجه کنید. شاید باید مدتی متوقف شوید و از همه چیزهایی که از آن فرار کرده اید قدردانی کنید. شاید آن مرد جوانی که سال گذشته ترک کردید دقیقاً همان کسی بود که هنوز رویای آن را دارید؟ در مورد برنامه های خود برای آینده تصمیم بگیرید و با امید به بهترین ها به جلو نگاه کنید.

تجربه شخصی. کاتیا مدت طولانی نتوانست محل خود را زیر نور خورشید پیدا کند. او سه بار از موسسه انصراف داد و تخصصهای کاملاً متفاوتی را انتخاب کرد. او نمی خواست تحت رهبری کسی کار کند ، تقریباً هر کاری را بی اهمیت می دانست. و هیچ کس نمی خواست او را فوراً به قله برساند. بنابراین ، کاتیا بین مصاحبه ها ، مشاغل ، آشنایی ها ، دوره ها عجله کرد. و سپس در دوره ها (به نظر من رانندگی) با ایگور ملاقات کردم و عاشق شدم. ایگور یک مرد جدی و مسلط شد. پس از عروسی ، کاتیا آنقدر تغییر کرد که ما او را نشناختیم. او به عنوان دستیار فروش در یک بوتیک لباس ایتالیایی مشغول به کار شد و سه سال است که در آنجا کار می کند و سرانجام مدیر و متخصص واقعی شد. او می گوید که این همه ایگور است. او به او کمک کرد زندگی را نه به عنوان یک پرش آزمایشی ، بلکه به عنوان یک باند پرواز ببیند.

قسمت 3. مشکل را برطرف کنید

از بین همه پیشنهادات ممکن شغل رویایی خود را انتخاب کنید. پردرآمدترین و غیرقابل دسترس ترین به نظر شما. به خود بگویید که اگر این شغل را به دست آوردید ، در هیچ موردی به میل خود ترک نمی کنید. تمام چیزهای خوبی را که می توانید در این زمینه به دست آورید روی یک تکه کاغذ بنویسید.به همه دوستان خود بگویید که قصد دارید در شیک ترین آژانس شهر شغل بگیرید. و در هیچ موردی از چیزی نترسید - در نهایت ، شما چیزی را از دست نمی دهید ، بلکه فقط سعی می کنید ارتفاع جدیدی بگیرید. پایدارترین.

وقتی برای مصاحبه می آیید ، حتماً به این فکر کنید که چگونه "توانایی پریدن" خود را از جایی به مکان دیگر توضیح دهید. شما باید با اطمینان و بدون پشیمانی پاسخ دهید ، اما همچنین بدون تظاهر به آن پاسخ دهید. در هیچ موردی مبهم نگویید ، آنها می گویند ، "من آنجا را دوست نداشتم" یا "به دلایلی حقوق کافی دریافت نکردم". غر نزن. نباید دلایل شخصی داشته باشد ، به عنوان مثال ، "آنها با مافوق یا همکاران خود کنار نیامدند." یک حرفه ای واقعی باید به طور حرفه ای در مورد هر یک از اقدامات تجاری خود اظهار نظر کند. بگویید که سیاست شرکت با ایده های شما در مورد تجارت مطابقت ندارد (بگذارید آنها هرطور فکر می کنند) ، یا اینکه مجبور شدید محل زندگی خود را تغییر دهید (به هر حال ، "فرار کنندگان" اغلب نقل مکان می کنند) ، یا احساس نمی کنید علاقمند به انجام چنین کارهایی حتماً توجه داشته باشید که دوست دارید در شرکت آنها مدت طولانی بمانید ، زیرا این دقیقاً همان چیزی است که شما به آن نیاز دارید. برای هر یک از نظرات خود دلیل بیاورید ، اطلاعات مربوط به ترجیحات در انتخاب کارکنان این سازمان خاص را جمع آوری کنید. به کارفرمایان اطلاع دهید که بدنبال این شغل هستید. و با این وجود ، در میان موارد دیگر ، ممکن است تجربه شما بسیار ارزشمند به نظر برسد ، زیرا چه کسی این همه چیز را امتحان کرده است - البته در کوتاه ترین زمان ممکن؟

تجربه شخصی. دوست من تصمیم گرفت علم را رها کند (در 5 سال پس از فارغ التحصیلی چندین موسسه تحقیقاتی را تغییر داد) و در یک شرکت حسابرسی معروف استخدام شد. ما یک حمله بزرگ به این شرکت ترتیب دادیم ، نامه هایی را برای همه دوستان خود ارسال کردیم و پرسیدند: رئیس ترجیح می دهد از چه کسی استفاده کند؟ کدام آزمون مهمتر است؟ آیا توصیه می شود از مراجع قدیمی استفاده شود؟ مزایای کار برای این شرکت چیست؟ و به معنای واقعی کلمه یک هفته بعد ما دهها نامه ، توصیه ، توصیه ، تشویق و توضیحات بسیار مفید داشتیم. پس از آن ، دوست من دیگر از هیچ چیز نمی ترسید و این مکان را بدست آورد. اکنون او جایی در کوه های آلپ است - در یک سفر کاری.

و هنگامی که شغل مورد نظر را بدست می آورید (و مطمئن هستم که نه در اولین بار ، بلکه در پنجمین بار به آن خواهید رسید!) ، در این صورت فقط باید اشتیاق خود را برای صعود حفظ کنید. اما قبلا داشتید! فقط به یاد داشته باشید: نکته اصلی این است که پیشرفت افقی نیست ، بلکه عمودی است. با افتخار خود می توانید در یک مکان به ارتفاعات بی سابقه ای برسید. تسلیم حالات مخرب موقت نشوید ، با شادی به جلو نگاه کنید ، و موفقیت در دور بعدی منتظر شما خواهد بود.

توصیه شده: