فهرست مطالب:

لیزا بویارسکایا: "من آماده هستم تا 30 کیلوگرم برای نقش اضافه کنم"
لیزا بویارسکایا: "من آماده هستم تا 30 کیلوگرم برای نقش اضافه کنم"

تصویری: لیزا بویارسکایا: "من آماده هستم تا 30 کیلوگرم برای نقش اضافه کنم"

تصویری: لیزا بویارسکایا:
تصویری: НЕВЕРОЯТНО КРАСИВОЕ КИНО, СМОТРЯТ МИЛЛИОНЫ - Контрибуция - Русский детектив - Премьера HD 2024, آوریل
Anonim

در ماه آوریل ، فیلم "وضعیت: رایگان" منتشر می شود ، که در آن الیزاوتا بویارسکایا نقش اصلی زن را بازی کرد. در آستانه انتشار تصویر ، ما با او در مورد اینکه چرا دختران دانیلا کوزلوفسکی را ترک می کنند ، چگونه با افسردگی بهاری کنار بیاییم ، یک اعجوبه پرورش دهیم و ماموریت دکتر کلون چیست صحبت کردیم.

Image
Image

لیزا ، فیلمی با مشارکت شما "وضعیت: رایگان" در حال اکران است. دانیلا کوزلوفسکی ، دوست قدیمی شما ، تهیه کننده و مجری نقش اصلی مرد بود. در مورد تصویربرداری در این تصویر برایمان بگویید

سوال رعد اسا "Cleo":

- آیا با اینترنت دوست هستید؟

- آره.

- تجمل غیرقابل قبول برای شما چیست؟

- لباس های بسیار گران قیمت ، جواهرات مملو از الماس. من طرفدار مینیمالیسم هستم.

- تعطیلات قبلیتو کجا گذروندی؟

- در dacha ، در نزدیکی سن پترزبورگ.

- آیا در کودکی نام مستعار داشتید؟

- نه

- آیا شما یک جغد هستید یا یک خرگوش؟

- همه چیز بستگی به برنامه کاری دارد.

- چگونه استرس را از بین می برید؟

- مطالعه ، برقراری ارتباط با عزیزان.

- چه چیزی شما را روشن می کند؟

- کار جالب

- خودت را با کدام حیوان معاشرت می کنی؟

- من خودم را با حیوانات ارتباط نمی دهم.

- طلسم داری؟

- نه

- چه آهنگی در موبایل شما وجود دارد؟

- استاندارد.

- سن روانی شما چقدر است؟

- از 16 تا 30 سال. به موقعیت بستگی دارد.

- قصور مورد علاقه شما چیست؟

- مرزهای شما فقط در سر شماست.

- فیلم "وضعیت: رایگان" نسخه مردانه داستان درباره بریجت جونز است. وقتی دنی از من دعوت کرد تا نقش اصلی را بازی کنم ، من بلافاصله به پیشنهاد او علاقه مند شدم. از آنجا که کوزلوفسکی چیز بدی ارائه نمی دهد. (لبخند می زند.) این فیلم واقعاً فیلمنامه بسیار جالبی بود. من نقش دختری را بازی کردم که کوزلوفسکی را به دندانپزشکی سپرد ، که توسط ولادیمیر سلزنف بازی می شود. این تصویر اولین نمایش او در یک فیلم بلند بود.

چرا دختران به دندانپزشکی مراجعه می کنند؟ زیرا دندانپزشکان چا-چا-چا می رقصند. (می خندد.) برای فیلمبرداری ، باید رقص آمریکای لاتین را یاد می گرفتم. از آنجا که طبق طرح با دندانپزشک ، قهرمان من فقط به دلیل سرگرمی عمومی برای رقص نزدیک شد.

شما 13 سال است رقصیده اید و حتی وارد مدرسه رقص واگانوف شده اید ، اما چرا فقط یک ماه بعد آنجا را ترک کردید؟

- من مدرسه Vaganovskoe را ترک نکردم ، با سوت بیرون رفتم. (می خندد.) شاید من در رقص خوب هستم ، اما اطلاعات لازم برای تمرین حرفه ای رقص را ندارم. متاسفانه من در این مورد آماتور هستم.

الان وقت داری برای خودت برقصی؟

- تمام زندگی من یک رقص است. من همیشه در خانه ، در محل کار می رقصم. من با خوشحالی با پروژه هایی که باید در آنجا برقصید موافقت می کنم. اگر زندگی من را به عنوان رقص توصیف کنید ، این یک سبک رایگان است. من عاشق والس ، رقص مربع ، سامبا و تانگو پرشور هستم.

Image
Image

چرا در پروژه های مختلف رقص و یخ شرکت نمی کنید؟

- شرکت در پروژه های رقص و یخ زمان و تلاش زیادی می طلبد. ترجیح می دهم این زمان را صرف بازیگری کنم ، برای خانواده ام. و من می توانم برای خودم رقص ، اسکیت بازی کنم.

مشارکت در چنین پروژه هایی در درجه اول برای روابط عمومی مورد نیاز است. من می خواهم در حرفه خود محبوب نباشم ، اما مورد تقاضا باشم. برای من شخصاً تعداد فلاش ها در مجلات و تلویزیون مهم نیست و من به حرفه بازیگری رفتم نه برای این که در خیابان شناخته شوم یا از خود امضا بخواهم ، بلکه فقط به این دلیل که او را دوست دارم ، دوست دارم که درک کنم مواد ، کار با فیلمسازان جدید ، زنده کردن و کشف شخصیت های جدید.

برای ایفای نقش در فیلم "فراری ها" باید کلاس های هنرهای رزمی را می آموختید ، اسب سواری یاد می گرفتید. چرا مطالعه کم را رد کردید؟

- این اولین فیلم ماجراجویی من است. در طول فیلمبرداری ، ما مجبور شدیم در مردابی غرق شویم ، در رودخانه ای یخی شنا کنیم ، سوار اسب شویم.و من تا به حال اسب سواری نکرده بودم ، بنابراین قبل از فیلمبرداری در هیپودروم سن پترزبورگ درس اسب سواری گذراندم. من همچنین برای اولین بار در قاب جنگیدم ، عمداً از مطالعه اجتناب کردم ، می خواستم همه کارها را خودم انجام دهم. ما صادقانه جنگیدیم - سپس تمام بدنم درد می کرد و آرنج و زانوهایم کاملاً کبود شده بود. اما این یک درایو است! احساسات فراموش نشدنی.

همچنین بخوانید

بویارسکایا با مربع و چتری کپی از اوما تورمن شد>
بویارسکایا با مربع و چتری کپی از اوما تورمن شد>

اخبار | 2021-16-03 بویارسکایا با مربع و چتری کپی از اوما تورمن شد

- برای بازی در فیلم یا تئاتر چه مهارتهای ورزشی دیگری را باید آموختید؟

- برای ایفای نقش در فیلم اکشن "شکارچیان فضل" مجبور شدم بر ترفندهای بدلکاری مسلط شوم. وقتی من را از وانت بیرون انداختند ، یک صحنه بدلکاری بزرگ داشتیم. ما دو روز فیلمبرداری کردیم. یک تیم حرفه ای از بدلکار اولگ کوریتین با من همکاری کرد. من در این فیلم بیشتر میلا جووویچ هستم تا لیزا بویارسکایا. (می خندد) من شکنجه شدم ، آنها سوزن هایی را زیر ناخن هایم گذاشتند ، و همه اینها در پس زمینه انفجار وانت ها. این یک تجربه جالب برای من بود.

- هنگامی که بابا یاگا را در کارتون "سه قهرمان در سواحل دور" صدا کردید ، اعتراف کردید بازی در نقش آرایش بابا یاگا برای شما جالب خواهد بود. شما یکی از زیباترین بازیگران زن مدرن محسوب می شوید ، چرا ناگهان چنین تمایلی - تبدیل شدن به بابا یاگا؟

- من امسال بابو یاگا را در نمایش "ماجراهای سال نو ماشا و ویتی" در تئاتر درام مالی بازی کردم. سفید برفی ، سیندرلا ، انواع شاهزاده خانم ها - این برای من اصلا جالب نیست. اما بابا یاگا قهرمان من است! یک تصویر مشخصه چنین مو و آرایش وحشتناکی.او فقط در ظاهر ترسناک است و بسیار زیبا است. من یک بازیگر هستم ، نه معیار زیبایی ، و می خواهم متفاوت باشم. امروز زشت ، فردا زیبا. من عاشق آزمایش در مورد ظاهر خود هستم. این حرفه از نظر ظاهری امتیاز مثبت زیادی به من می دهد. زیرا بازیگر زن باید تغییر کند. من برای هرگونه تغییر خارجی آماده هستم ، اگر نقش ارزشش را داشته باشد. در صورت لزوم ، من سرم را تراشیده و 30 کیلو اضافه می کنم!

Image
Image

راز زیبایی شما چیست؟ چگونه از صورت و بدن خود مراقبت می کنید؟

- اساس مراقبت از پوست و بدن برای من کرم خواب و مرطوب کننده است. من همیشه کرم های مختلف می خریدم و به دنبال آنهایی هستم که حاوی اسید هیالورونیک هستند ، زیرا برای پوست مفید است.

من دوست دارم صورتم را با ماسک های خانگی نوازش کنم. من بیشتر از همه ماسک تهیه شده از خامه ترش با آلوئه را دوست دارم. دو قاشق چای خوری آلوئه را با دو قاشق غذاخوری خامه ترش مخلوط کنید. ماسک را به صورت خود بمالید ، 15 دقیقه نگه دارید ، سپس با آب سرد بشویید. پوست مانند یک کودک خواهد بود.

چندین سال پیش ، در یکی از مصاحبه های خود گفتید که آشپزی بلد نیستید. آیا با ازدواج چیزی تغییر کرده است؟

- با ازدواج ، همه چیز تغییر کرده است. لازم به ذکر است که علم آشپزی برای من آسان است. وقتی چیزی را در خانه می پزم ، همیشه به کتاب نگاه می کنم و مطمئن هستم که آن را به صورت دوره ای مزه می کنم تا ببینم آیا در مسیر درستی حرکت می کنم یا نه. من عاشق پخت شارلوت ، کیک ناپلئون هستم ، حتی اگر تهیه آن دشوار باشد ، اما من می توانم آن را تحمل کنم. آنها می گویند من می توانم خوشمزه بپزم.

شوهر شما ، ماکسیم متویف ، به تغذیه مناسب پایبند است. آیا او توانسته است شما را با ایده تغذیه سالم مجذوب خود کند یا هنوز عاشق فست فود هستید؟

من اکنون فست فودهای مفیدی را انتخاب می کنم و رژیم غذایی سالمی دارم. این برای زیبایی روح و بدن بسیار مهم است.

- من اکنون فست فودهای سالم را انتخاب می کنم و به رژیم غذایی سالم صحیح پایبند هستم. این برای زیبایی روح و بدن بسیار مهم است. قبل از ملاقات با ماکسیم ، من اغلب از مک دونالد دیدن می کردم. حالا من این مکان را دور می زنم. اما من عاشق غذای biofast شدم! در زادگاهم سن پترزبورگ یک رستوران با غذای بیوفست وجود دارد. همه چیز آنجا خوشمزه است! نان چغندر ، نوشیدنی زنجبیل ، اسفناج ، پوره کرفس ، بوریتو با فلافل ، نوشیدنی زنجبیل … پایین بر مک داک ، فست فودهای سالم!

نظر شما در مورد رژیم های غذایی چیست؟ چه چیزی به شما اجازه می دهد همیشه در فرم باشید؟

- من فقط با قانون اساسی خوش شانس بودم. مامان و بابام لاغرن و رژیم گرفتن برای من غیرممکن است. بلافاصله خراب می شوم. اصلا مال من نیست! اگرچه ، من نمی خواهم لاف بزنم ، اما خودم را فردی بسیار با اراده قوی می دانم. اگر شما نیاز به دستیابی به چیزی دارید ، من قطعاً به آن می رسم. برای من اصلا دشوار نیست که از چیزی امتناع کنم ، من می توانم خود را با کار خسته کنم ، سه روز بیدار بمانم: تیراندازی و نمایش بازی - لطفا! من می توانم هرگونه استرس روحی ، روحی و جسمی را تحمل کنم ، اما حماقت مانند امتناع از خوردن غذاهای خوشمزه نیست. در اینجا یک پارادوکس وجود دارد. من آن را به خاطر علاقه امتحان کردم - فقط نیم روز نگه داشتم.

و با این حال ، به نظر من ، یک مشکل روانی در اینجا وجود دارد. اینجا می نشینید ، غذا می خورید و در این زمان فکر می کنید که بهتر می شوید ، در یک لباس جا نمی شوید. در نتیجه ، قطعاً همه چیز چنین خواهد بود! و اگر تنظیم کنید که آنچه خورده اید به هیچ وجه آسیبی به شما نمی رساند ، پس همه چیز درست می شود! به عنوان مثال ، وقتی من شیرینی های خوشمزه می خورم ، هرگز فکر نمی کنم که همه این لذت ها بلافاصله در همه جا واریز شود. شیرینی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی من است ، من نمی توانم بدون آن زندگی کنم.

Image
Image

بسیاری از بازیگران هالیوود اصول غذای خام را رعایت می کنند. در میان آنها می توان به دمی مور اشاره کرد که از نظر ظاهری بسیار عالی است و جوانتر از سن خود به نظر می رسد. چه احساسی در مورد چنین اسرار زیبایی و سلامتی دارید؟

- به نظر من رژیم غذایی خام برای آب و هوای ما کاملاً مناسب نیست. وقتی در یک کشور گرم ، در جزایر زندگی می کنید ، می توانید یک غذاساز خام باشید. من سعی می کنم به غذای سازگار با محیط زیست پایبند باشم ، اما در عین حال محدودیت های مشخصی برای خودم تعیین نمی کنم. درست در کنار ماکسیم ، با افزایش سن ، من شروع به درک می کنم: ما چیزی هستیم که می خوریم ، و شما باید مراقب رژیم غذایی خود باشید.

من به تازگی در آمریکا ، در نیویورک بودم ، جایی که اکنون همه مشمول ایده یک سبک زندگی سالم هستند.تعداد زیادی فروشگاه در آنجا به نام غذای واقعی ظاهر شده است که محصولات ارگانیک ، بدون تغییر ژنتیک و بدون هیچ گونه افزودنی می فروشند. مهمتر از همه ، این محصولات ارزان تر از محصولات معمولی شده اند ، زیرا تقاضا به شدت افزایش یافته است ، بنابراین رقابت نیز بر همین اساس ، و در نتیجه ، مصرف کننده برنده شده است.

همچنین بخوانید

بویارسکایای خوشگل در تصویری جدید ظاهر شد
بویارسکایای خوشگل در تصویری جدید ظاهر شد

اخبار | 2020-04-09 زیباترین بویارسکایا در تصویری جدید ظاهر شد

و عصرها در نیویورک ، کل شهر اجرا می شود. همه! تصور کنید بین افراد دونده با بازیکنان ، با تی شرت های خیس قدم می زنید … آنها عالی هستند: سیگار را ترک کردند ، غذای ارگانیک خوردند و به ورزش پرداختند! من همچنین تعجب کردم که آمریکایی ها آب لوله کشی می نوشند. آنها می گویند: "ما پاک ترین آب را داریم." در ابتدا من شگفت زده شدم: شما به یک رستوران می آیید ، و در آنجا آبگیرهای غبارآلود بزرگ وجود دارد ، طعم آن عجیب است ، نه به این معنا که تند و زننده است ، اما غیر معمول است. معلوم شد - ضربه بزنید. فقط می توان حسادت کرد ، نوشیدن از شیر در اینجا غیرقابل قبول است.

- موضوع افسردگی بهاری در حال حاضر مرتبط است. چگونه با روحیه بد برخورد می کنید؟

- کلمه "افسردگی" کشنده به نظر می رسد ، تقریباً مانند یک جمله. یعنی جایی برای ادامه وجود ندارد و زندگی معنای خود را از دست می دهد. سعی می کنم از چنین کلماتی دوری کنم. اگر روحیه بدی دارم ، دلیل آن وجود دارد ، و من سعی می کنم آن را برطرف کنم ، زندگی خود را بهبود ببخشم. من شروع به کار روی دنیای درونی خود می کنم: من درگیر خلاقیت هستم ، بسیار می خوانم ، با ماکسیم ارتباط برقرار می کنم ، با والدینم ، فیلم های خوب تماشا می کنم … من یاد می گیرم که با واقعیت اطرافم راحت تر ارتباط برقرار کنم. احساس سبکی لازم است ، سپس خواهید فهمید که افسردگی یک حالت موقتی است و فردا خورشید ظاهر می شود.

- آیا با تولد پسرتان چیزی در زندگی شما و خود شما به شدت تغییر کرده است؟

- پس از ظاهر شدن آندریوشا ، من بسیار تغییر کرده ام. مهربان تر ، آرام تر ، و بردبارتر شدم. اعتماد به نفس ظاهر شده است. من قبلاً وابسته به نظرات دیگران بودم. اکنون این احساس از بین رفته است.

پسرم ، خانواده من اولویت دارند. هنوز برای من مهم است که خودم را در بازیگری درک کنم. من فردی خلاق هستم ، با صحنه و نقش هایم در سینما ، تئاتر زندگی می کنم. اما نکته اصلی برای من این است که خودم را به عنوان یک مادر ، به عنوان یک همسر درک کنم. مرد شایسته ای تربیت کنید.

- ظرف یک ماه پس از زایمان ، روی صحنه رفتید. چه چیزی به شما کمک کرد تا سریع تناسب اندام داشته باشید؟

- یک ماه پس از تولد پسرم ، نمایش "زندگی و سرنوشت" را در تئاتر بازی کردم.

مامان به من گفت که یک ماه پس از تولد من روی توری روی نخ نشسته بود و به راحتی همه لباس های تئاتری خود را در می آورد. از این نظر ، من می خواستم شبیه مادرم باشم. صادقانه بگویم ، من خودم به تئاتر آمدم و خواستم مرخصی زایمانم را طولانی نکنم. من بلافاصله به تناسب اندام نرسیدم ، اما این برای من بسیار آسان بود ، حداقل ورزش و حداقل محدودیت در غذا. رژیم نمی گرفتم ، فقط عاقلانه غذا می خوردم. در دوران بارداری ، من روزانه سه کیک نمی خوردم. یکی کافی بود (می خندد.)

Image
Image

پسرت در آوریل 3 ساله می شود. و او در حال خواندن ، یادگیری شمارش ، مطالعه انگلیسی ، رفتن به تئاتر است. شما حتی گفتید که در فکر این هستید که او را در سن 5 سالگی به مدرسه بفرستید. آیا در ابتدا قصد داشتید بچه اعجوبه ای پرورش دهید؟

- ما هیچ هدفی برای پرورش یک بچه اعجوبه نداریم. ما می خواهیم یک فرد شاد و همه کاره پرورش دهیم که همه درها برای او باز خواهد بود. ما سعی می کنیم حداکثر دانش و مهارت را در آن قرار دهیم.

اندریوشا در فضایی از عشق باورنکردنی بزرگ می شود. و این مهمترین چیز برای یک کودک در هر سنی است. ما سعی می کنیم مطمئن شویم که هر ثانیه او جهان را می آموزد ، به او می گوییم ، آنچه در اطرافش اتفاق می افتد توضیح می دهیم ، برای او شعر می خوانیم - هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان. ما با او مانند یک فرد بزرگسال رفتار می کنیم ، با او جدی صحبت می کنیم ، به او اجازه می دهیم همه چیز را لمس کند ، بو بکشد ، لمس کند. اندریوشا واقعاً آن را دوست دارد. ما به پسر خود اجازه می دهیم از بدو تولد به موسیقی کلاسیک گوش دهد. و پدرم یک نمایش عروسکی واقعی برای او اجرا می کند.

ما به پسر خود اجازه می دهیم از بدو تولد به موسیقی کلاسیک گوش دهد. و پدرم برای او تئاتر عروسکی واقعی ترتیب می دهد.

هر دقیقه رایگان از کودک مراقبت می کنیم. من و اندریوشا برای اجرای بزرگسالان به تئاتر می رویم. چیزی که او دوست دارد ، برخی نه ، اما او اجراهای اندریوشا را با علاقه تماشا می کند. در تئاتر ، او بسیار جدی و خندان ، آرام ، ساکت می شود.

ما برای او نه تنها افسانه ها ، بلکه ادبیات کلاسیک بزرگسالان را نیز می خوانیم. اندریوشا برودسکی را دوست دارد ، و او اشعار خود را آموزش می دهد ، و نه تنها "درخت کریسمس در جنگل متولد شد".

آندری می خواند ، انگلیسی یاد می گیرد ، قبلاً می داند چگونه حساب کند. بسیاری حتی در 6-7 سالگی ، هنگامی که به کلاس اول می روند ، این مهارت ها را ندارند. بنابراین ، من فکر می کنم که پسر ما در حال حاضر برای مدرسه آماده است. و در سن 5 سالگی اندریوشا قادر خواهد بود به کلاس اول برود.

ما می خواهیم در آینده همه درها برای فرزند ما باز باشد ، به طوری که او فردی همه کاره است و می تواند حرفه ای را به دلخواه انتخاب کند. من مخالف آموزش تخصصی هستم ، که اکنون در کشور ما بسیار تبلیغ می شود. من معتقدم که یک فرد باید تا آنجا که ممکن است اطلاعاتی در مورد جهان پیرامون خود در مدرسه دریافت کند و نه تنها تخصص های محدود و تخصصی را مطالعه کند. علاوه بر این ، در سالهای مدرسه ، تعیین مسیر آینده شما بسیار دشوار است. به عنوان مثال ، در مدرسه نمی دانستم کدام حرفه را انتخاب کنم ، اما واضح بود که من یک انسان دوست هستم.

آیا دوست دارید پسرتان سلسله خانواده را ادامه دهد؟

- من دوست دارم او این فرصت را داشته باشد که راه خود را انتخاب کند. و اینکه چه کسی خواهد بود ، تصمیم با اوست. ما می خواهیم به او فرصت انتخاب دهیم و نه اینکه او را به عنوان بازیگر ، فیلسوف یا ریاضیدان آموزش دهیم.

برای تولد دوم ، پسرتان قبلاً یک رایانه آموزشی کودکان به عنوان هدیه دریافت کرده است. آیا فکر می کنید آیا ارزش این را دارد که از کودکی به فرزند خود تکنولوژی بالا آموزش دهید؟ در لندن ، موردی وجود داشت که والدین نمی توانستند آیپد را از دختری 4 ساله بگیرند و او مجبور شد به دلیل اصطلاحاً سم زدایی دیجیتال به مرکز توانبخشی اعزام شود …

- بسیاری از والدین اسباب بازی هایی را برای فرزندان خود می خرند تا آنها را مشغول نگه دارند و وقت خود را برای استراحت آزاد کنند. به همین ترتیب ، بچه ها در تلویزیون کارتون تماشا می کردند. درست نیست. ما یک کامپیوتر آموزشی کودکان خریداری کردیم تا از فرزندمان استراحت نکنیم. آندریوشا فقط تحت نظارت بزرگسالان روی کامپیوتر مطالعه می کند: خواه من باشم ، خواه ماکسیم ، یا پرستار بچه. حداکثر دو ساعت در روز. در عصر فناوری های مدرن ، رایانه ها ، تبلت ها ، تلفن ها مدت هاست که به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی ما تبدیل شده اند. ما در تلاش هستیم تا پسر خود را با فناوری های مدرن آشنا کنیم ، دانش لازم را در مورد جهان پیرامون به او بدهیم ، کنجکاوی او را برآورده کنیم. در همان زمان ، ما به اندریوشا توضیح می دهیم که فناوری های مدرن تنها بخشی از زندگی ما هستند. ارتباط زنده انسان همیشه مهمتر از ارتباط با ابزارها است.خوشبختانه خود آندریوشا بیشتر دوست دارد با مردم ارتباط برقرار کند تا با کامپیوتر. در چنین مواردی ، والدین همیشه به عنوان مثال هستند. وقتی تلویزیون به طور شبانه روزی در خانه روشن است ، کامپیوتر و بزرگسالان روی تلفن های خود نشسته اند ، کودک شروع به کپی کردن رفتار والدین می کند.

ما به ندرت تلویزیون تماشا می کنیم ، هنگام شام تلفن هایمان را خاموش می کنیم و ساعت ها در شبکه جهانی وب "معلق" نمی شویم.

ما با اصول مختلف زندگی می کنیم. ما به ندرت تلویزیون تماشا می کنیم ، هنگام شام تلفن هایمان را خاموش می کنیم و ساعت ها در شبکه جهانی وب "معلق" نمی شویم. پیاده روی ، صحبت با ماکسیم ، بازی با اندریوشا ، خواندن کتاب ، برای من بسیار جالب تر از گشت و گذار در اینترنت است. ارتباط واقعی را نمی توان با هیچ چیز جایگزین کرد.

اوقات فراغت خود را چگونه می گذرانید؟

- در وقت آزاد من با خانواده ام صحبت می کنم ، با اندریوشا بازی می کنم ، زیاد می خوانم. ماکسیم و من اغلب به سینما می رویم ، سعی می کنیم اولین فیلم های روسی را از دست ندهیم. ما با دوستان به نمایشگاه ، نمایشگاه می رویم. تمام دوران کودکی من در موزه روسیه سپری شد. من از آن دخترهایی نیستم که وقت آزاد خود را در سالن های SPA می گذرانند. اوقات فراغت فرهنگی به من نزدیکتر است.

Image
Image

شوهر شما ماکسیم یکی از مدیران بنیاد خیریه Doctor Clown است. از فعالیت های بنیاد برایمان بگویید. آیا تا به حال نقش «دکتر دلقک» را بازی کرده اید؟

- بله ، شوهرم دکتر دلقک است. ماکسیم مدیر هنری این بنیاد خیریه است. او شادی را برای کودکان به ارمغان می آورد.

دکتر دلقک فردی است که با لباس دلقک به بیمارستان می آید ، با کودکان ارتباط برقرار می کند ، به آنها شادی و امید به آینده ای خوش می بخشد.

در واقع ، این یک نوع بسیار مهم از کارهای خیریه است. به عنوان مثال ، در اسرائیل چنین حرفه ای وجود دارد ، دکتر دلقک ، در سطح ایالت ، و مردم برای آن حقوق می گیرند. در کشور ما ، همه اینها به صورت داوطلبانه اتفاق می افتد ، اما ماکسیم بسیار تلاش می کند تا بودجه و شرکای صندوق را پیدا کند. من خودم چندین بار در اقدامات "دکتر دلقک" شرکت کردم.

و ماکسیم و من در هیئت امنای مرکز جوانان سالم ، مرکز توانبخشی کودکان معتاد به مواد مخدر هستیم. و اخیراً ما فقط به سراغ بچه ها رفتیم. اینها کودکان فوق العاده ای هستند ، شگفت انگیز … ما با آنها قلب به قلب صحبت کردیم ، اجراهای آنها را تماشا کردیم ، زیرا آنها اجتماعی شدن مجدد زیادی دارند. بنابراین وقتی به آنها نگاه می کنید ، به افرادی که برای زندگی مبارزه می کنند ، شروع به قدردانی از خود می کنید. اینکه شما خیلی آرام زندگی می کنید … حتی اگر برخی مشکلات کوچک وجود داشته باشد ، اما این همه بی معنی است ، وقتی مردم اینجا ، جلوی چشم شما ، فقط برای زنده ماندن گاز می گیرند. و با نگاه کردن به آنها ، برای زندگی خود ارزش قائل می شوید. و آنها به طرز شگفت انگیزی مهربان و باز اندیش هستند. آنها مانند بچه های پروانه ای با پوست برهنه هستند ، با قلبی کاملا برهنه. آنها به شدت به کمک ما احتیاج دارند ، برای آنها بسیار مهم است که از نظر ما آنها معتاد به مواد مخدر نیستند که نمی خواهند با تحقیر به آنها برخورد شود ، بلکه به آنها اعتقاد دارند. و من صادقانه می توانم بگویم ، من به این افراد اعتقاد دارم …

توصیه شده: