فهرست مطالب:

خاطرات روزانه زنان
خاطرات روزانه زنان

تصویری: خاطرات روزانه زنان

تصویری: خاطرات روزانه زنان
تصویری: بیایید با هم خونه رو تمیز کنیم | خاطرات یک زن خانه دار 2024, آوریل
Anonim
Image
Image

چرا آن روز دفتر خاطراتم را بیرون انداختم؟ من هنوز نمی توانم خودم را برای این کار ببخشم. در آستانه عروسی و نقل مکان به یک آپارتمان جدید ، کاغذها و دفترچه ها را مرور کردم ، روی اتاقم نشسته بودم و همه چیزهایی را که نمی خواستم با خود به زندگی جدید ببرم ، به سطل انداختم. همچنین یک دفترچه با جلد قهوه ای رنگ پرواز کرد ، که من آن را ، با آخرین بار ورق زدن ، با صدای بلند دلیریوم نامیدم.

دفتر خاطرات زنان حاوی موارد جالب بسیاری است. اکنون سعی می کنم مطالب آن را به خاطر بیاورم. تعدادی از عکسهای من در داخل جلد چسبانده شد. در یکی از آنها ، من یک دختر 13 ساله چاق با لباس شنا ، در ساحل ایستاده ام. راکت های بدمینتون در دستانم است ، یک شاتل روی سرم. در زیر امضا با مداد است: "آیا من هرگز دوباره اینگونه خواهم بود؟" عکس بعدی من است ، باریک ، تقریبا لاغر ، در سن 16 سالگی. من به عنوان یک فرد با بینایی ضعیف ، که پاراگراف ها و کلمات را می بینم ، اما نمی توانم حروف را بدون عینک تشخیص دهم ، نمای کلی دفتر خاطرات را به یاد می آورم ، اما نمی توانم دقیقاً آنچه در آنجا نوشته شده است را ببینم. بله ، مزخرف و مزخرف محض بود. درباره پسران ، پسران و پسران بیشتر. درباره اینکه چگونه من و دوستم هر روز به "میدان" (محل مهمانی در مرکز شهر) می رفتیم و دایره ها ، دقیقتر ، مربع های کنار آن را قطع می کردیم. کسی را که دیدند ، کسی را که سلام کردند ، کسی را که چشمک زدند ، کسی را که با او خندیدند. همه چیز با جزئیات عالی جایی در وسط دفتر خاطرات ، اولین عشق همه جانبه و بی نتیجه من ظاهر می شود. و سپس جریان آگاهی رفت - افکار بدون علائم نقطه گذاری ، حروف بزرگ ، پاراگرافها ، بدون شروع و پایان. نام او هزار بار تکرار می شود. صد بار - نام. در اینجا چند صفحه از جوهر تار ، پاشیده شده با آب و اشک ، در حمام نوشته شده است ، جایی که با صدای آب هق هق کردم. بین توصیفات رنج ، یادداشت های دقیق دیگر در مورد اینکه کجا رفتیم ، چه کسانی را دیدیم ، چه پوشیده بودیم ، چه گفت ، آنچه من پاسخ دادم ظاهر می شود. یک کلمه در مورد مدرسه نیست. عطش عشق. مزخرفات کوچک. تمایل به جدایی از باکره شدن ، به زودی بدون رعایت قوانین ایمنی محقق شد. رضایت از "تیک" ("اکنون من یک زن هستم") و ناامیدی از خود روند. خاطرات روزانه ، تا آنجا که به خاطر دارم ، با خلاصه ای به پایان می رسد. او از بکارت خود جدا شد ، از مدرسه فارغ التحصیل شد ، وارد دانشگاه شد ، در تابستان کیلوگرم زیادی از دست داد و در زمستان اینقدر کیلو اضافه کرد ، تجربه زندگی را به دست آورد و اکنون احساس می کنم برای بزرگسالی کاملاً آماده هستم.

چرا من بسیار متأسفم که این دفترچه را با افکار ساده لوحانه و افشاگری های دختر بچه ای دور انداختم که برای خودش خیلی بزرگ به نظر می رسید؟ چرا من ناگهان به آن نیاز پیدا کردم؟ احتمالاً برای اینکه بتواند سالها بعد آن را به دختر 16 ساله اش نشان دهد. اما نکته اصلی این است که خودتان آن روز خاطرات خود را بخوانید. برای درک - این چیزی است که اکنون در سر او است ، همان چیزی که من آن زمان داشتم! به خاطر داشته باشید ، بدیهی فرض کنید و غیرممکن را از فرزند بزرگسال خود مطالبه نکنید!

دفتر خاطرات زنان - خاطرات غم و اندوه

بیشتر ما در نوجوانی دفتر خاطرات می نویسیم. بسیاری قلم به دست می گیرند یا می نشینند تا فقط در لحظات بدخلقی ، غم ، احساس بی فایده بودن ، بی ارزشی روی صفحه کلید ضربه بزنند. اگر فقط یک دفتر خاطرات بنویسید ، و سپس آن را دوباره بخوانید ، هیچ چیز خوبی از آن به دست نمی آید. خلق و خوی بد فقط تشدید می شود ، و شما دوباره احساس نفرت خواهید کرد ، اگرچه ، شاید ، در این کار لذت مازوخیستی خاصی پیدا کنید. اما لازم نیست چنین رکوردهایی را نیز دور بیندازید.بگذارید تا زمانهای بهتری دروغ بگویند ، زمانی که بزرگ شده اید و عزت نفس خود را تقویت می کنید. سپس بازخوانی آنها واقعاً جالب خواهد بود. Diary-chronicle شخصی هر روز یک دفتر خاطرات را با دقت می نویسد. به عنوان یک قاعده ، این کار توسط افرادی انجام می شود که به یک دوست وفادار نیاز دارند. آنها غالباً کسی را ندارند که روحشان را بریزد ، به نظر می رسد هیچ کس آنها را درک نمی کند ، و بنابراین آنها با خاطرات روزانه خود بازتاب می کنند و با خود مشورت می کنند. یا این کار توسط افرادی با تفکر ادبی انجام می شود که نیاز دارند هر آنچه را که دیده و شنیده اند روی کاغذ بریزند تا احتمالاً بعداً از یادداشت های خود برای نوشتن یک اثر داستانی استفاده کنند.

خاطرات فلش

برخی گاه به گاه ، هنگامی که یک دقیقه رایگان وجود دارد ، دفتر خاطرات زنان را می نویسند ، و سپس نوشته ها نه تنها غم انگیز و سازگار نیستند ، بلکه متفاوت هستند ، مانند قطعاتی که از بوم زندگی پاره شده اند. چنین خاطرات روزانه به آرامی نوشته می شود و یک یا دو بار در ماه پر می شود ، اما ده سال بعد ، هنگام بازخوانی ، تصویری متنوع از لحظات شاد ، خسته کننده و سرنوشت ساز گذشته شما در مقابل چشمان شما ظاهر می شود ، که هرگز دیگر تکرار نمی شود.

خاطرات دخترانه

این نام به خودی خود صحبت می کند. تقریباً هر دختری چنین دفترچه خاطرات داشت (هرچند فقط می توان آن را روزانه خاطرات نامید). یک دفترچه یادداشت ، یک دفترچه یادداشت یا در بهترین حالت (اوه ، رویای تحقق نیافته من!) ، یک کتاب صورتی زیبا با سیم های ابریشمی یا با قفل و کلید ، "به طوری که هیچ کس ، هیچ کس نخواند." اطلاعات مربوط به خود و دوست دخترتان در آنجا وارد شده است ، پرسشنامه ها ، فالگیرها ، اشعار ، برنامه درس ها ، برچسب هایی با قلب یا چهره بازیگران مورد علاقه شما ، جملات عاقلانه ای مانند: "کسی را که دوست داری دوست داشته باش ، نه کسی که بعد از تو راه می رود" ، در آنجا قرار می گرفتند و فقط گاهی اوقات نوشته های دفتر خاطرات ورق می خوردند. همه اینها با دروغگویی ساده لوحانه و دلبستگی و این درک که "اسرار" چسبیده و در این صفحات نوشته شده است نه تنها توسط شما ، بلکه توسط دوستان ، همکلاسی های شما و حتی شاید او ، پسری که هستید دیده می شود. حدس زدن همه چیزهای فالگیر که برای شما دو هفته متوالی شناخته شده است.

خاطرات راز

گزینه دیگری برای نگه داشتن دفتر خاطرات وجود دارد ، ظاهراً برای افراد تنبل ، اما در واقع با ته مضاعف. شما یک جمله ، یک کلمه و یک حرف را در دفترچه یادداشت نمی نویسید. و فقط همه چیزهایی را که می توانید در ارتباط با رویدادهای مهم یا شادی های کوچک زندگی خود بچسبانید ، بچسبانید: بلیط ، رسید ، برچسب ، برنامه ، بریده روزنامه ، دعوت نامه ، تلگرام و غیره و غیره. تنها شرط این است که شما باید زمان بندی را بچسبانید سفارش.

جالب ترین چیز ظرف چند ماه یا حتی سالها آغاز می شود. دفتر خاطرات را باز می کنید و انبوهی از کاغذهای چسبیده را مشاهده می کنید. اهل کجا هستند؟ اینا اینجا چیکار میکنن چه سالی چسبیده بودی؟ نگاه دقیقتری بینداز. ببینید ، دو بلیط برای فیلم Night Watch؟ و تاریخ آن - 20 جولای 2004 است. بنابراین تابستان بود ، گرما. ناگهان به خاطر می آورید که در لباس سفید با گیلاس قرمز و دمپایی با پاشنه های کوچک بودید. به همین راحتی ، شادی آور با کی به سینما رفته اید؟ بله ، با شوهر فعلی اش! سپس شما فقط ملاقات کرده اید و هنوز بوسیده اید. در مکانهای بیستم و 21 ردیف هفتم در تاریکی سالن نشستیم ، پاپ کورن خوردیم ، و هنگامی که آنتون گورودتسکی با آرایشگر خون آشام تا پای جان مبارزه کرد ، دست شما به صورت تشنجی دست قوی شوهر آینده را گرفت. بنابراین شما تا زمان اعتبار نشستید. و سپس راه می رفتند ، زیاد صحبت می کردند ، می بوسیدند. اما اگر دو بلیط آبی که در وسط صفحه چسبانده شده بودند ، نبود ، شاید هرگز این را به خاطر نخواهید آورد. خاطرات اسرار آمیز خاطرات را از دورترین گوشه های ناخودآگاه شما بیرون کشید.

بعضی ها اصلا دفتر خاطرات نمی نویسند. شخصی به طرز مشمئز کننده ای "یادداشت" های جوانی خود را بیرون می اندازد ، همانطور که من آنها را بیرون انداختم. و با این حال ، این دفترهای خاطرات زنان ، که با دست خط کوچک یا بزرگ نوشته شده اند ، جذابیت خاص خود را دارند که به خاطر آنها ارزش حفظ آنها را دارد.به هر حال ، هر کلمه ای که می نویسیم ، هر بلیطی که با یک معنی چسبانده می شود ، در حال حاضر نه تنها تاریخ زندگی ما ، بلکه زندگی کشور و جامعه است. اکنون همه اینها بسیار ناچیز و خفیف به نظر می رسند ، و در چهل یا پنجاه سال خود ما یا فرزندانمان ، یا شاید نوه هایمان ، این صفحات زرد شده را با شوق ، مانند یک نسخه خطی قدیمی ، می خوانیم و خواهیم دید که جهان چگونه تغییر کرده است و انسان چگونه تغییر نکرده است. احساسات باقی مانده اند افکار ، خواسته ها ، رویاها.

توصیه شده: