تصویری: یک روز به عنوان شوهر
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
- - شوهرم فریاد زد ، از بالکن آویزان شده است. با سیلی زدن به پیشانی خود ، به خاطر غیبت دائمی ، سرزنش کردم و خواستم چیزهای فراموش شده ام را کنار بگذارم. شوهر درگیر شد ، دور آپارتمان دوید ، هر دقیقه با گریه های آرام کننده به بالکن می پرید ، همه چیز را در یک دسته جمع می کرد ، برای مدت طولانی هدف می گرفت ، سپس با ناراحتی چرخید و پرتاب کرد"
با خروج از خیابان ، من معروف "اپلنکا" را که در طول جاده می دوید ، توسط مرد سبیل رانده می شد و چهره احمقانه ای در چهره اش رانده می شد ، و جمله تحقیرآمیز را در مورد "مردی پشت فرمان" زمزمه می کردم. بعد از چراغ راهنمایی بعدی ، یک احمق از من سبقت گرفت ، که به شدت باعث غرورم شد و باعث شد گاز را روشن کنم. مدتی به صورت چسبیده راه می رفتیم ، اما بعد از سه کیلومتر آن را "ساختم" ، که با یک حرکت قابل دسترس به راننده بی پروا اعلام کردم. من که از خودم راضی بودم ، با عجله چمن را برگرداندم ، پارک کردم ، همزمان دو مکان را در پارکینگ حیاط گرفتم و از پله ها دویدم.
به دفتر رفتم و با کارکنان در حال حرکت سلام کردم و با توجه به ظاهر شکوفا شده منشی او ، با دلگرمی او را روی فایل فشرد. او یک فنجان قهوه خواست ، نامه های تجاری را بررسی کرد ، روزنامه های Sport-Express و Finance را با علاقه خواند ، چند تماس گرفت و چندین قرار گذاشت ، از وزیر خواست اسناد لازم را تهیه کند ، در آنها اصلاحاتی انجام داد و آنها را مجدداً ارسال کرد. برای تجدید نظر وقت ناهار است! با آرامش حرکت کردم و از دفتر نزدیک با ویکا تماس گرفتم. امروز نوبت اوست که محل شام را انتخاب کند.
با سفارش سالاد سیب زمینی ، بورش ، دنده خوک و آبجو ، مشکلات مربوط به ترخیص ماشین جدید للکا را مورد بحث قرار دادیم ، در مورد مدلهای جدید تلفن های همراه صحبت کردیم ، آخرین بازی معشوق جوان اسپارتاک و میلکا را داغ بحث کردیم و به خانواده ها رفتیم. شوهرها
ویکا مفتخر بود که وفادارانش هر شب منتظر می مانند وقتی او تماس می گیرد و می گوید که او می رود ، آنها می گویند ، زمان گرم کردن شام است. و آشپزی می کند! شما دانلود خواهید کرد! درست است ، اگر ویکا با دوستانش در میخانه یا حمام معطل شود ، ناله می کند و حتی مدام می خواهد او را به جایی ببرد: نشستن در خانه خسته کننده است. بنابراین او او را به صورت دوره ای به تئاتر ، سپس به رستوران می برد ، سپس فقط به او پول می دهد تا او بتواند برود و با دوستانش خوش بگذرد.
به نوبه خود ، من در مورد کلاهبردار خود گفتم: هر شب ، خسته از کار می دوید و بیایید از مقامات شکایت کنیم که آنها ، مقامات قدر او را نمی دانند! و وقتی می گویم "کار خود را رها کن و بهتر است در خانه بمانی ، و من این پول را به تو می دهم" ، او عصبانی می شود و می گوید که من او را درک نمی کنم ، اما او می خواهد احساس کند که لازم است. عجیب. او در واقع هیچ نیست ، فقط ساعت ها روی تلفن می ایستد و به یاد نمی آورد که چگونه کامپیوتر را به درستی خاموش کند. خوب ، چه می توانید بکنید - یک مرد! و هر از گاهی ، نوعی هوس او را پیدا می کند: تنه شنای جدید بپوشید ، در آرایشگاه موهای خود را کوتاه کنید ، شمعدانی را در اطراف تخت بگذارید ، موسیقی را روشن کنید و جلوی من برقصید ، و در عین حال آه کشید ، ناله می کند و با چشمانش شلیک می کند. و اگر من شروع به فشردن او در بازوها و پاره کردن لباسهایش نکنم ، به دیوار برگردم ، گریه و ناله کند و تمام صبح بگوید که در مورد آنچه اتفاق افتاده چیزی نمی گوید ، و در پایان ، قاطعانه اعلام می کند که من او را دوست ندارم و نمی خواهم ، و اینکه یکی دیگر گرفتم. او تنها بعد از اینکه من با گل و یک بطری شراب به خانه آمدم آرام می شود و به جای اینکه روی روزنامه روی نیمکت بنشینم یا شب ها به اخبار گوش کنم ، او را برای شام و رقص بیرون می برم.
من و ویکا با همدلی به هم نگاه می کنیم ، با گیجی می خندیم و به این نتیجه می رسیم که "اینها عجیب هستند ، این مردان"! پس از نتیجه گیری ، هزینه ناهار را پرداخت می کنیم و به دفاتر می رویم.
علاوه بر این ، روز کاری به طور معمول ادامه می یابد: مقالات ، جلسات ، تماس ها ، شستشوی مغزی برای برنامه نویس (و او چهره جذابی دارد ، لعنت بر او ، آیا می تواند او را به شام دعوت کند؟!).
عصر ، للکا تماس می گیرد و می گوید "همه چیز با ترخیص کالا از گمرک رشد کرده است" و امروز "او ماشین را می شست" و از من نیز دعوت می کند. یک دقیقه تردید می کنم ، با یادآوری این که به وفاداران قول دادم که با او برای ملاقات با پتریکینز بروند ، اما در نهایت به للکا قول می دهم که هشت ساعت دیگر بیاید. با اسم حیوان دست اموز خود تماس می گیرم و به او اطلاع می دهم که من دیر سر کار هستم و بعداً به پتریکینز می آیم ، بگذار او بدون من برود. و اگر نیامدم ، زنگ می زنم. بله ، البته ، من به هر حال او را ملاقات خواهم کرد ، زیرا عصر راه رفتن ایمن نیست. بله ، ناهار خوردم. بله ، من سعی می کنم به پتریکینز بیایم. خوب ، طبیعی است ، هوشیار!
من تلفن را می بندم ، لباس می پوشم ، از دفتر خارج می شوم ، با منشی عادی خداحافظی می کنم ، از پله ها می دوم و نفس عمیق می کشم: این دنیای زنان است!
توصیه شده:
روز مادر شوهر در سال 2021 در روسیه چه زمانی است
روز مادر شوهر در سال 2021 کی است. نحوه جشن گرفتن ، سنت ها و آداب و رسوم. چگونه می توان روز مادرشوهر را به مادر شوهرش تبریک گفت ، چه چیزی را باید هدیه داد
روز تعطیل یا روز کاری 31 دسامبر 2019
31 دسامبر 2019 یک روز کاری یا یک روز تعطیل در روسیه است. تقویم تولید برای سال 2019 ، چند روز تعطیل در دسامبر
روز تعطیل یا روز کاری 30 دسامبر 2019
30 دسامبر 2019 یک روز کاری یا یک روز تعطیل در روسیه است. تقویم تولید برای سال 2019 ، چند روز تعطیل در دسامبر
چه چیزی برای روز مادر به مادر و مادر شوهر بدهیم
ایده هایی که به مادر و مادر شوهر برای روز مادر هدیه دهید. لیست ایده های هدیه
یک زن و شوهر در سینما - یک زن و شوهر در زندگی: برجسته ترین نمونه ها
به یاد عاشقانه های ستاره ای که از سر صحنه فیلمبرداری شروع شد و در زندگی ادامه یافت