اسکار کوسرا در مورد داستان عاشقانه شگفت انگیز خود گفت
اسکار کوسرا در مورد داستان عاشقانه شگفت انگیز خود گفت

تصویری: اسکار کوسرا در مورد داستان عاشقانه شگفت انگیز خود گفت

تصویری: اسکار کوسرا در مورد داستان عاشقانه شگفت انگیز خود گفت
تصویری: ناکام عشق ـ داستان واقعی 2024, ممکن است
Anonim

اسکار کوچرا ، نمایشگر مشهور روسی اکنون از خوشحالی پدر شدن لذت می برد. مجری به همراه همسرش جولیا ، سه پسر بزرگ می کند و به تازگی موافقت کرده است که از داستان عشق خود بگوید. برخی از جزئیات این داستان عاشقانه واقعاً قابل توجه است. به عنوان مثال ، او فقط چند سال بعد از تولد اولین فرزند خود از جولیا مطلع شد.

Image
Image

"داستان ما با یولیا خیلی وقت پیش ، هفت سال پیش شروع شد. یک بار من وارد یک فروشگاه مد شدم و زن فروشنده آنجا دختری بود که با دیدن آن چیزی درون من منفجر شد. به نظر می رسید که او شبیه نلی فورتادو ، خواننده ای بود که من آن زمان بسیار دوستش داشتم ، - اسکار در مصاحبه با مجله 7 Days می گوید. "به طور کلی ، من در نگاه اول عاشق جولیا شدم."

رابطه ای بین جوانان شروع شد ، اما سپس ، با اصرار جولیا ، این رابطه باید قطع شود. او یک همسر معمولی داشت و دختر نمی خواست رابطه قدیمی را خراب کند.

اسکار می گوید: "من با او تماس نگرفتم ، اگرچه بسیار نگران بودم." - چند سال بعد من می خواستم آنقدر ناگهانی او را ببینم که شجاعت خود را از دست دادم و دوباره با او تماس گرفتم و خواستار ملاقات شدم. ما یک بار ملاقات کردیم ، سپس دو بار ، سپس دوباره و دوباره … اما! دوباره بن بست. من آزاد نبودم … سپس تلفن یولکا را گم کردم ، نمی توانستم با او تماس بگیرم ، اما او ناپدید شد. نه اس ام اس ، نه تماس. اما او جستجو نکرد ، اگرچه می دانست که در کجا زندگی می کند. برای چی؟ من نمی توانم چیز جدی ارائه دهم … "معلوم شد که یولیا به دلایلی ناپدید شد. او با اسکار باردار شد و بدون این که به معشوق خود چیزی بگوید ، فرزندی به دنیا آورد. ملاقات جدید عاشقان تنها پس از آن اتفاق افتاد که یکی از دوستان مجله ای به یولیا آورد که درباره طلاق اسکار صحبت می کرد. سپس دختر به کوچرا پیامک ارسال کرد.

"وقتی پیام یولکینو را دریافت کردم ، شوکه شدم! - نمایشگر اعتراف می کند - ما توافق کردیم که عصر ملاقات کنیم. آنقدر هیجان زده بودم که به سختی منتظر ملاقاتمان بودم. ما یکدیگر را دیدیم ، شروع به صحبت کردیم … ناگهان یولیا گفت: "من یک پسر دارم." "عالی ، - می گویم ، - من هم دارم." او ادامه می دهد: "پسرت." من غافلگیر شدم … وقتی روز بعد ساشا را دیدم ، بلافاصله فهمیدم: فرزندم. شبیه دو قطره آب شبیه مادرم است!"

"خوشبختی که عشق ما دو طرفه بود و این واقعیت که او مجبور شد آزمایشات جدی را پشت سر بگذارد ، به نظر من ، تنها یک امتیاز است. اسکار می گوید: "اکنون ما به احساسات خود اطمینان داریم." - آیا به خاطر دارید کوئلیو در "کیمیاگر" چگونه عمل کرد؟ باید تمام دنیا را بگردی تا بفهمی که گنج در آستانه خانه خودت دفن شده است."

توصیه شده: