فهرست مطالب:

ازدواج جدید - اشتباهات قدیمی
ازدواج جدید - اشتباهات قدیمی

تصویری: ازدواج جدید - اشتباهات قدیمی

تصویری: ازدواج جدید - اشتباهات قدیمی
تصویری: با این افراد ازدواج نکنید #روانشناسی #ازدواج 2024, آوریل
Anonim

اگر روابط شما با مردان خوب پیش نرود و خانواده ها مانند خانه های کارت از هم پاشیده شوند ، چطور؟ بله ، شاید شما مردان اشتباه را انتخاب کرده اید. یا شاید همان اشتباهات عادی را سال به سال مرتکب می شوید؟ بیایید سه مشکل رایج را در نظر بگیریم.

Image
Image

مدیر روابط

پس از طلاق ، آلنا با احساس به همه دوستانش گفت: "بنابراین من بار دیگر اجازه دادم شوهرم روی گردنش بنشیند؟ هرگز!" ناتوانی فاجعه بار همسر سابقش در زندگی روزمره مدتهاست که در جوک های دوستانه گنجانده شده است. بعد از اینکه استاسیک گلدان های گران قیمتی را که برای عروسی به او داده بودند سوزاند ، شلنگ جاروبرقی را پاره کرد و به دلایلی توالت را با پارچه پر کرد ، آلنا اجازه نداد که او کارهای خانه را انجام دهد. شش ماه بعد ، در تعطیلات آخر هفته ، استاسیک زن خود را که نظافت می کرد ، زد و برای پیاده روی رفت. وقتی پرده از چشم آلنا افتاد و جایی در اعماق اندیشه بی عدالتی ظاهر شد ، او سعی کرد برخی از نگرانی های مربوط به خانه را به شوهرش منتقل کند و قول داد همه چیز را به او بیاموزد. اما … استاسیک به طرز ماهرانه ای از تکالیف خود فرار کرد تا اینکه همسرش با تشکیل پرونده طلاق همسر سابق شد.

آلنا به سرعت همسر جدیدی پیدا کرد. قبل از رفتن به دفتر ثبت ، او لیست دقیقی از کارهای خانه تهیه کرد و به همراه نیکیتا آن را به طور مساوی تقسیم کرد. آلنا با دقت نظارت کرد که شوهر تازه کار خدمات کار خود را انجام می دهد. او مانند یک کرکس بر روی مرد آویزان شد و خواستار گزارش تکلیف خانه خود شد. خیلی زود در ازدواج جدید رسوایی ها شروع شد و در مجالس دوستانه آلنا دوباره شروع به صحبت در مورد سرنوشت ناراضی خود کرد.

در واقع چه اتفاقی افتاده است؟ زندگی در خانواده های آلنا تنها نشان دهنده روابط مخدوش بود. در واقع ، در هر دو ازدواج ، همسر نقش یک مادر را بازی می کرد. فقط در مورد اول این یک مادر مهربان بود که می توانست به راحتی فریب بخورد ، و در مورد دوم - یک مادر پرخاشگر و بسیار خواستار.

چنین زنانی ناخودآگاه شوهران خود را انتخاب می کنند که به دنبال ویژگی های مادری در همسر خود هستند. به نظر می رسد ، اگر هر دو طرف از این موضوع راضی باشند ، رابطه "مادر و پسر" چه اشکالی دارد؟ اما در چنین خانواده ای ، زن و شوهر احساس می کنند که کنار گذاشته شده اند.

با گذشت زمان ، زندگی جنسی از بین می رود ، زیرا ضمیر ناخودآگاه سیگنال می دهد: رابطه جنسی با مادر یا پسر یک ممنوع است! زن-مادر از حمایت فردی برابر با او برخوردار نخواهند بود و شوهر-پسر می خواهد احساس بزرگسالی کند. و هنگامی که یکی از شرکا از نقش خود فراتر می رود ، به احتمال زیاد خانواده از هم می پاشد.

شوهر به عنوان مرکز جهان

پس از کار ، سوتا یک دقیقه درنگ نکرد: "من نمی توانم ، دختران ، من نمی توانم ، من باید شام بپزم." اگر الکسی وقت نداشت که آنها را تماشا کند ، مسابقات فوتبال را ثبت کرد. آخر هفته ها با یک کوله پشتی به طبیعت می رفتم و در تعطیلات کوه ها را بالا می رفتم. او شروع به رفتن به استودیوی کوهنوردی کرد و مانیکور طولانی خود را "که قطع کرد" ، تا زمانی که ازدواج کرد ، تکان داد. او در پاسخ به اظهارات گیج کننده دوستانش ، شانه هایش را بالا انداخت و گفت: "خوب ، البته ، خانواده باید با منافع مشترک زندگی کنند." او مدتهاست که از او برای خرید و یا نشستن در کافه دعوت نشده است. تمام مدت Sveta مشغول لشا و زندگی خانوادگی بود.

وقتی الکسی تقاضای طلاق کرد ، این برای همه شگفت انگیز بود. سوتا گفت: "او اکنون با دیگری ملاقات می کند." و او با گیجی افزود: "و در سال نو آنها برای استراحت به مصر پرواز می کنند." آنقدر سوء تفاهم در چشمان او وجود داشت که می خواستم بلافاصله الکسی را پیدا کنم و سیلی به صورت او بزنم. چگونه می توانید چنین فداکاری را درک نکنید؟! دفعه بعد که درباره نور شنیدم تنها چند سال بعد بود. به من گفته شد که اکنون او به هیپودروم می رود ، جایی که مردش در ورزش های سوارکاری مشغول است.

در واقع چه اتفاقی افتاده است؟ "عزیزم ، من سایه خود خواهم شد" اولین نسل از زنان نیست که می خوانند. سوتا یکی از آن دخترهایی است که در روابط حل و فصل می شوند. آنها "من" خود را از دست می دهند ، خواسته ها و نیازهای خود را فراموش می کنند. در اصل ، آنها زندگی شخص دیگری را می گذرانند.

پس از ازدواج ، Sveta به عنوان یک شخص دیگر وجود نداشت. چنین شریکی ، البته ، بسیار راحت است و در ابتدا او را به عنوان … مبل راحتی ارزیابی می کنند. اما در یک رابطه ، نه تنها راحتی ، بلکه ارتباط با شخص دیگری نیز ارزشمند است. دیگران ، نه سایه خود شما. سوتا دیگر از "من" قدردانی نکرد و الکسی نیز همین کار را کرد: او نیز از قدردانی از او دست کشید. او با او بی علاقه شد.

اشتباه اصلی چنین زنانی این است که در رابطه بعدی حتی بیشتر سعی می کنند مردان خود را راضی کنند. به نظر می رسد آنها کار اشتباهی انجام داده اند ، و بنابراین سعی می کنند حتی بیشتر کمک کنند. تنها یک راه حل برای مشکل وجود دارد: تبدیل شدن به اصلی ترین چیز برای خود. حدس نزنید شوهر شما چه می خواهد ، بلکه به آنچه می خواهید گوش دهید.

در گردابی هنوز …

در هنگام تقاضای طلاق ، آنیوتا ادعاهای زیادی به شوهرش ابراز کرد که همه فقط شگفت زده شدند. و بیشتر از همه - خود شوهر. "آیا شما را ناراحت کرد که من شما را عروسک بچه خواندم؟" - ساشا زمزمه کرد. - "اما من نمی دانستم!" این احساس وجود داشت که ظاهراً آنا در طول سالهای زندگی زناشویی خود از همه چیز اذیت شده است. به نظر می رسید دختر همیشه آرام و خندان زنجیر را قطع کرده است. او فریاد زد: "من دیگر نمی توانم آن را تحمل کنم!" - و دیوانه وار چمدان هایش را بست. لیست "آن" بسیار زیاد بود. وقتی همسران سابق از هم جدا شدند ، آنیا دوباره زنی آرام و آرام شد. ساشا پس از شش ماه زندگی تنها ، تصمیم به صحبت گرفت. هیچ کس نمی داند آن شب دقیقاً چه اتفاقی افتاد ، اما پس از چند ماه آنیا و ساشا با هم به دیدار من آمدند. همه چیز تقریبا یکسان بود. اما … تقریبا دقیقا. وقتی شوهر سابقش گفت: "ما قطعاً آخرین نابودگر را تماشا می کنیم" ، آنیا ناگهان مخالفت کرد: "من نمی خواهم. من فیلم های اکشن دوست ندارم."

در واقع چه اتفاقی افتاده است؟ طرف مقابل یک راه برای درک آنچه ما دوست داریم و چه چیزی را دوست ندارد. و ما خودمان وقتی این نظر را در مورد این یا آن موضوع بیان می کنیم ، به او می دهیم. شما می گویید: "من از موسیقی بلند صبح عصبانی هستم" و شریک زندگی شما اکنون می تواند تصمیم بگیرد که آیا با هدفون به موسیقی گوش دهد یا نظر شما را نادیده بگیرد.

آنیا ، با هدایت این اصل ، "یک معشوق باید دوست داشته شود و برای خود تغییر نکند" ، همه ادعاها را در خود جمع کرد. اما به طور طبیعی ، پس از چند سال ، همه چیزهایی که به یکباره انباشته شده بود ترکید. و ما باید از شوهرش قدردانی کنیم ، که برای دومین تلاش قدرت پیدا کرد. اصلی ترین چیزی که او نیاز داشت برای آنا توضیح دهد: نظر او ، احساسات او برای او بسیار مهم است.

متأسفانه شرایطی که یکی از طرفین از ترس تنها ماندن و یا مایل نبودن به عنوان یک جمع کننده خرده نیت در نظر گرفته نشود ، در خانواده ها بسیار شایع است. و هنگامی که انفجاری رخ می دهد ، همسر دوم معمولاً از وسعت ادعاها بسیار شگفت زده می شود و از این که عزیز مورد علاقه به او اعتماد نکرده ناراحت می شود و کوچکترین فرصتی برای خوشحال کردن خود نمی دهد.

توصیه شده: