فهرست مطالب:

یک نفر در یک تیم
یک نفر در یک تیم

تصویری: یک نفر در یک تیم

تصویری: یک نفر در یک تیم
تصویری: 8 نفر در یک تیم بودیم چطور ممکنه؟😱 | PUBG MOBILE 2024, ممکن است
Anonim
Image
Image

مطمئناً "کلاغ سفید" در بین همکاران شما وجود دارد. این چنین موجودی جدا از تیم است که شما در دفتر "در ذهن خود" می نامید. آیا تا به حال احساس کرده اید که متفاوت از دیگران هستید؟ و هنگامی که به محل کار جدیدی می آیید ، متوجه نمی شوید که گاهی اوقات پیوستن فوری به تیم آسان نیست؟ به هر حال ، حداقل یکبار در زندگی ما مجبور بودیم خود را "در میدان" تنها احساس کنیم.

شخص در یک تیم موضوعی است که برای همه شناخته شده است ، و اینکه چگونه گاهی اوقات پیوستن به یک تیم جدید آسان نیست ، در اینجا چند داستان وجود دارد:

اولگا ، 25 ساله:

"من به نحوی در یک تیم زنان کار کردم. به دلایلی ، این خانمها من را دوست نداشتند ، و شروع به انجام کارهای مختلف ناخوشایند با من کردند: آنها اسناد من را" از دست دادند "، آنها را در جلسات جایگزین کردند ، و آنها را با شایعات کثیف پوشاندند. تمام روز در میان افرادی که همه با هم از شما متنفر هستند؟ "تنها حمایت توسط چند نماینده از جنس قوی تر که در شرکت ما کار می کردند ارائه شد ، که باعث تحریک بیشتر تیم زنان من شد. و من تنها کسی هستم که حق دارد در حال حاضر من فکر می کنم که می تواند چیزی شبیه به آن باشد. تنها چیزی که باقی مانده بود این بود که به نحوی این مسئله را حل کنم ، زیرا کار در "تنش" ابدی به طور آشکار اعصاب مرا خرد کرده و حتی مرا مجبور به شروع سیگار کرد. بد. مرحله دوم از قبل آسان تر بود. من تصمیم گرفتم به همه زنانمان رشوه دهم: به آنها هدیه دادم ، برای چای شیرینی پوشیدم. شاید به نظر برسد ، اما سرما خوب بین ما شروع به فروکش کرد."

در واقع ، سخت ترین قسمت غلبه بر غرور شماست. اگر به راحتی امتیاز می دهید و کینه توز نیستید ، موفقیت در تیم برای شما تضمین شده است. نکته دیگر این است که وقتی قبلاً کارهای ناخوشایندی انجام داده اید ، غلبه بر نارضایتی ها دشوار است ، با این حال ، بسیار ضروری است! نباید جایی برای غرور در کار باشد! اعتماد به نفس - بله ؛ عزت نفس - بله ؛ غرور نیست

قانون دوم: توانایی دوست بودن. صحبت نکردن همیشه در مورد لوازم آرایشی ، شوهران یا همسران می تواند شما را با تیم متحد کند. شما باید در زندگی همکاران خود فعالیت بیشتری داشته باشید. البته ، می توانید برخی از فعالیتهای اجتماعی ساده را انجام دهید (به عنوان مثال ، سفر جمعی به استخر یا جمع آوری کمک های مالی برای تولد یک کارمند) ، یا فقط می توانید یک کیک به دفتر بیاورید. فقط به این دلیل که بیرون باران می بارد و می خواستید همه را شاد کنید. بله ، این رشوه است ، اما چقدر م effectiveثر است.

سوم ، هرگز احساسات خود را در محل کار نشان ندهید. به خصوص اگر عصبانیت باشد. بله ، هر لحظه از ما می توانیم به گرمای سفید برسیم. به دستشویی بروید ، ناخن های خود را گاز بگیرید ، سینک ظرفشویی را فریاد بزنید و با لبخندی مطمئن بر لب برگردید. اگر آنها کارهای ناخوشایندی با شما انجام می دهند ، می توانید آنها را نادیده بگیرید ، به گونه ای پاسخ دهید یا با فردی صحبت کنید ، اما اگر این ترفندهای کوچک کثیف بر کار شما تأثیر می گذارد (گزارش شما به سرقت رفته یا پرونده ها از رایانه شما پاک می شوند) ، این هیچ است یک شوخی طولانی تر در اینجا لازم است فوراً با مقامات تماس بگیرید و درگیری را در سطح رسمی حل کنید.

من نمی خواهم بگویم که یک فرد در یک تیم باید با تیم سازگار شود. فقط مراقب باش. با این حال ، راه دیگری برای تأیید خود در تیم وجود دارد.

نستیا ، 26 ساله:

"من به مدت نیم سال در تیمی کار کردم که واقعاً حتی نامش را نمی دانستم. وقتی همکارانم همه بعد از کار به ناهار یا باشگاه رفتند ، من نگران بودم که متناسب نباشم."متأسفانه ، من عصرها را در محل کار در دفتر گذراندم ، در حالی که همکاران به طور دوستانه در طبیعت استراحت می کردند. و سپس یک کارمند جدید به ما آمد. من متوجه شدم که در یک هفته او با سهولت شگفت انگیزی یک زبان مشترک با همه کارکنان دفتر پیدا کرد. من شروع به دنبال کردن او با حیله گری کردم - تا از تجربه ارتباط "صحیح" استفاده کنم.

او همیشه وقت خود را در ملاء عام می گذراند: اکنون او با دختران چای می نوشد ، سپس با بچه ها در ایوان سیگار می کشد. و او همیشه همه را خوشحال خواهد کرد: او به دنیس یک گچ برای پینه ها می دهد ، برای یولیا وام می گیرد ، عطر کاتیا را می دهد … با گذشت زمان ، او دیگر خوشایند نبود ، اما شهرت او به عنوان یک دختر شیرین ، دلسوز و خوب در تیم ثابت شد به و تیم من بیشتر و بیشتر من را دوست نداشت. آنها گفتند که من بسیار باهوش هستم ، با یک هوای همیشه تجاری در کامپیوتر نشسته بودم ، کاری انجام می دادم ، می نوشتم …

به طور کلی ، آنها عادت "عجیب" من به کار در محل کار را دوست نداشتند. درگیری شعله ور شد. تقریباً به دعوا رسید. و با آن کارمند جدید شیرین بود. از همه و همه ناراحت شدم و با نامه استعفا به سراغ مدیر رفتم. رئیس به همه اتفاقات گوش داد و بیانیه ای را امضا کرد ، اما نه در مورد ترک: او مرا به تعطیلات فرستاد. پس از بازگشت ، به دفتر رفتم و مانند یک برگ گوزن لرزیدم: تصور کردم تصویری از من دیده می شود که با چنگال و بیل مواجه شده و فریاد می زند: "جادوگر را بسوزان!" وقتی به محل کارم رفتم و با همه از قبل سلام کردم ، متوجه شدم که چگونه چهره همکارانم به کندی کشیده می شود. آنها ، معلوم شد ، مطمئن بودند که من بر نمی گردم. و سپس مدیر من را به عنوان رئیس بخش ارتقا داد و ، همانطور که کتاب مقدس می گوید ، دومی اولین نفر شد. وقتی من شروع به رهبری "شورشیان" کردم ، آنها از قبل به دوستی با من علاقه مند بودند. اصلا مهم نبود که به کسی عطر دادم یا نه. من کار کردم و با تلاش و کوشش خود سرانجام افتخار ، احترام و دوستی همکارانم را به دست آوردم.

یک فرد در یک تیم: با این وجود ، وضعیت کار می تواند شگفت آور باشد ، و در واقع در هر تیمی. در واقع ، اگر شما حرفه ای در زمینه خود هستید ، پس از این کیفیت در تیم قدردانی می شود. این بدان معنا نیست که با کسب احترام ، بلافاصله دوستی همکاران را نیز به دست خواهید آورد. اما ما باید بیاموزیم که نه تنها با کیک به تیم رشوه دهیم ، بلکه با ویژگی های فردی ، استعدادها و حرفه ای بودن فردی ، منحصر به فرد خود نیز.

توصیه شده: