فهرست مطالب:

10 مورد از مسخره ترین اخراج ها
10 مورد از مسخره ترین اخراج ها

تصویری: 10 مورد از مسخره ترین اخراج ها

تصویری: 10 مورد از مسخره ترین اخراج ها
تصویری: 10 مورد از سخت ترین مینی باس ها که گیمرها رو نابود کردند 2024, ممکن است
Anonim
Image
Image

سرآشپز می تواند کارمند خود را برای عطش احساسات جدید یا حتی یک تکه پیتزا اخراج کند. به نظر می رسد دلایلی که باعث می شود افراد از شغل خود اخراج شوند گاهی آنقدر مضحک است که می توانید یک رژه کامل را برپا کنید.

"تو اخراجی!" - شنیدن این عبارت چقدر ناخوشایند است. گفتن "من ترک می کنم" بسیار زیبا تر است. و اگر جرات ندارید این کلمات را به چهره سرآشپز بگویید ، می توانید به سادگی خروج خود را تحریک کرده و ترتیب دهید تا آشپز اولین کسی باشد که در را به شما نشان می دهد. با این حال ، گاهی اوقات ، مدیران می توانند کارمندی را به طور غیر موجه اخراج کنند. سایت www.simplyfired.com داستان هایی درباره ناخوشایندترین اخراج ها جمع آوری می کند. بر اساس چنین داستان هایی ، 10 مورد از مضحک ترین دلایل اخراج گردآوری شد.

مقام دهم "ببخشید من خوب نمی شنوم"

یکی از کارمندان به دلیل ارسال بسته به مایکل فین از کار خود اخراج شد. هنگامی که سرپرستش به تعطیلات می رفت ، او به او دستور داد تا بسته های اطلاعاتی را برای مایکل فین خاصی ارسال کند. و هر روز این کارمند بسته هایی را برای این آقا از طریق پست ارسال می کرد. و هنگامی که رئیس از تعطیلات برگشت و به آنچه که فقیر دو هفته انجام می داد نگاه کرد ، گفتگوی کوتاهی بین آنها انجام شد و پس از آن کارمند اخراج شد:

- مایکل فین کیست؟

شخصی که دستور داده اید بسته ها را ارسال کند.

نه مایکل فین. یک میکروفیلم باید ارسال می شد …

حکایت در مورد موضوع:

در نهایت ، حقوق به مدت شش ماه صادر شد. یک چیز کوچک ، اما زیبا!

مقام 9. "من مشتاق احساسات جدید هستم!"

یک آمریکایی که در ارتش خدمت می کرد اخراج شد زیرا او فقط حوصله اش سر رفته بود. او و همسرش یک آگهی در وب سایت swinger منتشر کردند. مدیریت با اطلاع از این اطلاعیه ، فوراً مشت زن مشتاق را اخراج کرد. کارمند اخراج شده در انتقام از مافوق خود 200 دستبند "اشتباه در زندگی" را سفارش داده و به سربازان تقدیم کرد.

مقام 8. "سرقت یک تکه پیتزا شوخی نیست!"

حرفه یک توسعه دهنده وام مسکن با یک ناهار بد خراب شد. یک روز ، یکی از کارمندان متوجه شد که چگونه همکارانش ، پس از اتمام ناهار ، پیتزا را روی میز گذاشتند. گرسنه بود و بدون سایه خجالت به میز رفت و یک تکه پیتزا برداشت. بعداً مشخص شد که کارمندان قصد داشتند ناهار باقی مانده را به خانه ببرند و یک همکار گرسنه برنامه های آنها را قطع کرد. آنها پس از عصبانیت ، توسعه دهنده را دزد نامیدند و سرقت یک تکه پیتزا را به مدیر شرکت گزارش کردند. یک ماه پس از این حادثه ، عاشق بدشانس پیتزا اخراج شد.

مقام 7. "رئیس را خرد کن! له کن!"

یکی دیگر از کارکنان اخراج شده در یک کارخانه توزیع کار می کرد. رئیس از او خواست قطعات را با ماشین به دفتر دیگری برساند که در چند بلوک محل کار قرار دارد. هنگام خروج از پارکینگ ، ماشین کارمند با چرخ جلو به گودال برخورد کرد و گیر کرد. با دیدن این ، آشپز دلسوز فرار کرد تا کمک کند. درست در همان لحظه ، راننده دنده عقب را روشن کرد و رئیس عزیز را روی پای خود راند. رئیس خشمگین آسیبی ندید و حتی یک کلمه بی ادبانه به زیردستان خود نگفت. او فقط یک هفته پس از حادثه مرد فقیر را اخراج کرد.

مقام 6. "قربانی دونات"

یک کارمند بی خیال قربانی یک دونات شد. او در شرکتی کار می کرد که به دنبال مدیران و معاونان رئیس جمهور بود. یکبار رئیس زیرمجموعه ای را دعوت کرد تا در مورد برنامه های کاری روی یک فنجان قهوه و شیرینی بحث کند. مکالمه آنها در چنان فضای گرم و دوستانه ای انجام شد که کارمند شک نکرد که به زودی ارتقا می یابد. با این حال ، عصر همان روز به او اطلاع دادند که به دلیل خوردن پیراشکی اخراج شده است! "آنها فکر کردند که من آن را خیلی آهسته می خورم. و این علیرغم این واقعیت که من آن را حتی قبل از اینکه رئیسم غذای او را بخورد تمام کردم!" - زن شوکه شده گفت. به نظر می رسد که مدیر عمداً غذا را به تأخیر انداخته است ، و شیرینی آزمایشی برای تنبلی بود ، که کارمند از آن عبور نکرد.

مقام 5. "آیا شما هندی نیستید؟ سپس اخراج می شوید!"

یکبار مردی به دلیل سرخپوستی از شغل خود اخراج شد. مرد جوان در یک کازینو در ایالت واشنگتن مشغول به کار شد ، جایی که دستگاه های حافظه و رایانه های اداری را تعمیر کرد.یکبار او را به دفتر احضار کردند و به او گفتند که اخراج شده است. واقعیت این است که مرد جوان جایگزین هندی شد که بدتر از کارمند قبلی کار نمی کرد ، اما موافقت کرد که نیمی از پول را دریافت کند به شرط اینکه بخشی از درآمد کازینو به اهداء به قبیله او اختصاص یابد.

نصیحت. با همه رویدادهای شرکتی باید مانند کار رفتار کرد. نباید هیچ عبارت "بیایید یک ساعت موقعیت رسمی را فراموش کنیم" و غیره وجود داشته باشد. همه اینها جلسات کاری در قالب دقیق و محرمانه است! طبق آمار ، اکثر اخراج ها پس از جشن های شرکتی سال نو ، 8 مارس و دیگر جشن ها اتفاق می افتد …

مقام 4. "عوض نکن!"

یک خانم در آرایشگاه کار کرد. او به مدت 2 ماه با وظایف خود کار بسیار خوبی انجام داد. ایستگاه رادیویی مورد علاقه صاحب آرایشگاه هر روز در سالن دنج پخش می شد. با این حال ، کارمند این را نمی دانست و یک بار رادیو را به موج دیگری تغییر داد. به همین دلیل او بلافاصله اخراج شد.

مقام 3. "نباید اینقدر خوب کار می کردی"

اخراج شده بعدی بسیار دوست داشت مدیر دفتر باشد. وظیفه او بهینه سازی کار دفتر بود و با موفقیت از عهده آن برآمد و بسیاری از فرایندها را به خودکار تبدیل کرد. او آنقدر در کار خود مهارت داشت که در نهایت همه کارها را به گونه ای توزیع کرد که به معنای واقعی کلمه به تنهایی انجام شد. و بنابراین مدیریت معجزه گر را به دفتر خود فرا می خواند و می گوید: "شما کار را آنقدر سریع و خودکار انجام داده اید که دیگر نیازی به شما نداریم و موقعیت جدیدی برای شما نداریم."

مقام 2. "بسته بندی دونات جدی است!"

یکی از نوجوانان 16 ساله به عنوان نان شیرینی پزی کار می کرد. ساعت در حال نزدیک شدن به نیمه شب بود و هیچ نشانی از جانشین او وجود نداشت. دختر با یکی از همکاران خود تماس گرفت و به او گفت که زمان تعیین شده برای او را زیاد کار کرده و منتظر است تا سرانجام در محل کار ظاهر شود. تعویض کننده ظاهر شد … با تفنگ ساچمه ای در دست. او دختر را با اسلحه ترساند و اعلام کرد: "اخراج شدی!"

مقام 1. "تبعیض مستقیم"

یک کارمند بازاریابی در یک بانک توسط یک رئیس همجنسگرا به دلیل داشتن گرایش جنسی معمولی اخراج شد. رئیس او و همچنین همه همکارانش همجنسگرا بودند که در حال حاضر اصلاً مزاحم بازاریابی که یک سال در این شرکت کار کرده بود نبود. اما یک روز ، رئیس با دوست جدیدش برای شام در یک رستوران رفت. در آنجا او به طور مستقیم به کارمند خود برخورد کرد ، که با دوست دخترش در میز بعدی با صدای شیرین جیغ می کشید. روز بعد ، مدیر تماس گرفت و گفت که آن کارمند برای شرکت مناسب نیست. شخص اخراج شده بیشتر نگران این واقعیت نبود که وی مورد تبعیض واقعی قرار گرفته است. پسر برای مدت طولانی از خود س questionالی پرسید و در آینه نگاه کرد: "چرا رئیس من را برای یک همجنسگرا برد؟"

البته وقتی کارمندی به دلایلی کاملاً نامعقول اخراج شود شرم آور است. در واقع ، آن 8 ساعتی که ما در محل کار خود می گذرانیم باید به اندازه تمام زیردستان محترم صرف شود. اما مردم روبات نیستند و گاهی اوقات در کار خود برخی اشتباهات و اشتباهات را مرتکب می شوند ، یا فقط به خود اجازه می دهند در مقطعی آرامش داشته باشند. اگر این پرواز با هواپیما با 150 مسافر نیست ، بلکه فقط ارسال نامه است ، آیا واقعاً ارزش دارد که در مورد این که یک کارمند در یک لحظه اشتباه کرده اینقدر سخت گیر باشیم؟ یا آیا واقعاً نباید "عامل شخصی" در کار وجود داشته باشد؟ نظر خوانندگان ما چیست؟

توصیه شده: