ضخیم ، نرم ، کرکی
ضخیم ، نرم ، کرکی

تصویری: ضخیم ، نرم ، کرکی

تصویری: ضخیم ، نرم ، کرکی
تصویری: ضخیم کردن موی سر در 30 روز با 13 روش فوق العاده - Ways To Get Thicker Hair In 30 Days - EN RU 4K 2024, ممکن است
Anonim
ضخیم ، نرم و کرکی
ضخیم ، نرم و کرکی

روزی یکی از عزیزان از من خواست که در اینترنت شغلی به دنبال موقعیت دکتری باشم. من چند لینک برای او ارسال کردم ، پس از آن ایده ای به ذهنم رسید. و من حرف سوم را خالی کردم: "عزیزم ، آیا برای شما مهم نیست که پنجه های کوچکی در اطراف آپارتمان ما می دوید؟" ده دقیقه بعد من یک پاسخ ملایم دریافت می کنم ، آنها می گویند ، ممنون از پیوندها ، لنوشا ، شما خودتان در مورد مطالعات دکترا خواهید خواند ، شما نیز به زودی به آن نیاز خواهید داشت ، اما چه نوع پنجه ای ، بیایید بحث کنیم و غیره … و یک یک دقیقه بعد ، خفاش نامه شرکت مجدداً با عصبانیت بال زد … من خواندم: "نه ، لعنت به تحصیل در مقطع دکتری! منظور شما از چه پنجه هایی است ؟؟؟ !!!". امیدوارم او فکر نکرده منظور من "پا" به جای "پا" بوده است. با این حال ، او تقریباً در ترس خود حق دارد.

من با سه نسل سگ پرورش یافتم و می دانم که برادر کوچکتر ما نیز یکی از اعضای خانواده است. و نه برابر ، اما ممتاز. به نام برادر - وارد یقه شوید. اولین کاری که غول پیکر سیاه شناوزر گرا هنگام حضور در خانه ما انجام داد این بود که بلافاصله صندلی کنار پنجره را انتخاب کرد و مشخص شد که رئیس از این پس چه کسی است. و سپس یک زندگی کاملاً متفاوت در خانواده زورلوف آغاز شد. سگی

دو ماه بعد ، کاغذ دیواری در راهرو در سراسر محیط آهسته شد. برای هر جفت کفش ، حداقل یک کفش یا چکمه خورد. سپس هرا جلوی در را گرفت و هر روز ، در حالی که ما در خانه نبودیم ، از خستگی یک دسته خاک اره را جوید. ما عادت داریم هر چیزی را در ارتفاع حداقل یک متر قرار دهیم ، زیرا هرا ، با امتحان همه کفش های مارک دار ما ، چشم به کیف و دستکش داشت. به هر حال ، او دستکش را حتی از جیب کتش بیرون آورد. علاوه بر این ، دوست مرد اساساً از هر جفت یک شیء را گاز می گیرد.

هرا همچنین روی تخت من با پاهای دراز می خوابید ، به همین دلیل من خودم با پاهای دراز کشیده دراز کشیدم - هیچ راهی برای حرکت دادن او وجود نداشت. لازم بود استحکام نشان دهم ، اما وقتی برای یک دستور قاطع نفس می کشم ، هرا آنقدر رقت انگیز و التماس آمیز به من نگاه کرد که تمام عزم و اراده از بین رفت. واقعیت این است که هرا شباهت زیادی به اولین سگ ما داشت ، Giant Schnauzer Arnold ، که به تقصیر من توسط یک ماشین تصادف کرد. و من نتوانستم صدا یا دستم را برای هرا بلند کنم. حیوان خراب از این مزیت نهایت استفاده را برد.

علیرغم این واقعیت که هرا دو بار در روز پیاده روی می شد ، ترجیح می داد نیازهای طبیعی خود را در خانه بگذراند. با بلند شدن شب به توالت ، ما در امتداد تخته های زیرین به سمت آن حرکت کردیم تا به طور تصادفی در یک گودال یا حتی بدتر از آن نیفتیم. و من نمی توانم تصور کنم که چگونه همه اینها در چنین مقدار مناسب بودند. ما یک قانون داشتیم: کسی که برای اولین بار دید پاکسازی می کند. صبح ها ، برای مدت طولانی از رختخواب بلند نمی شدیم ، با این خطر که آنقدر دیر شده بود که اولین نفری بودیم که به توده ای که سگ به جا گذاشته بود ، برخورد می کنیم. باید بگویم که او نه با فشار دادن بینی خود در کارهایی که انجام داده است ، و نه با مجازات اصلاح نشده است.

یک بار ، به دلیل رفتار بد ، گرا برای تمام روز در اتاق نشیمن بسته بود ، در با یک تخت خواب قفل شده بود ، و تمام اتاقهای دیگر با یک کلید قفل شده بودند. در پاسخ ، او یک سوراخ در در خورد ، از اتاق نشیمن بیرون آمد ، در حیاط چند گودال ایجاد کرد ، کاپشن زمستانی خود را پاره کرد و سپس ، از طریق یک سوراخ موقت به اتاق بازگشت ، روی صندلی دراز کشید یک بسته Voymix از یخچال بیرون آورد. مانند این که از این پس محدود کردن آن در فضا برای ما دلسرد کننده بود. حالا نه مادرم ، نه خواهرم و نه من عجله ای برای رفتن به خانه نداشتیم ، زیرا در خانه تقریباً از همان تصویر استقبال کردیم.یخچال - کاملاً باز ؛ یک جعبه کره لیسیده ، گوشت یخ زده ، یک جارو پاره شده - همه چیز روی زمین است. در کنار یک چکمه معمولی ، که توسط قهرمان به طرز هوشمندانه ای از یک مکان امن کشیده شده است ، در آنجا همه چیزهایی که باید در زیر بوته ای در حیاط قرار داشت ، به طور کلی ، برای چنین توصیف واقع بینانه ای عذرخواهی می کنم. اگر هنگام بازگشت صاحبان راهرو تمیز بود - این نیز اتفاق افتاد - تعطیلات در خانه اعلام شد ، و هرا مدت ها مورد تمجید قرار گرفت و پشت گوش او خراشید. اما او مدبر بود.

هرا موفق شد کل ذخیره شکلات من را دوبار بخورد. باید بگویم که در 17 سالگی من شیرینی را دوست نداشتم و شیرینی هایی را که برای تعطیلات ارائه شده بود برای مدت طولانی نگه داشتم. آن زمان روی قفسه مجموعه ای تقریباً دست نخورده از خوراکی های سال نو قرار داشت - مجموعه ای از هدایای همه اقوام. هرا برای من شیرینی نگذاشت. یک ماه بعد ، درست بعد از روز تولد من (همانطور که او حدس زده بود) ، سیلی خورد ، او حداقل ده شکلات از جمله تاراگونای محبوبم با آجیل کامل از بین برد.

آخرین کاه کلاه راکوی مادرم بود که سگ آن را از چوب لباسی بیرون آورد (تقریباً 2 متر) و بی رحمانه تکه تکه شد. بعد از کلاه ، Gera را به دوستانمان دادیم که در خارج از شهر زندگی می کردند و چیزی برای جویدن نداشتند.

و شش ماه بعد ژزکا به ما آمد. او تازه آمد - مادرم در محل کار ، کوچک ، با موهای مات. مامان به او غذا داد و او را به خانه برد. و پنج سال است که با مردم خود دویده ام ، از تحسین روباه تریر خسته نمی شوم. جسیا از هر نظر سگ کاملی است. برای تمام مدت در خانه نه یک گودال بود ، نه یک اثری از دندان. او می تواند با خیال راحت در آشپزخانه با یک کاسه گوشت چرخ کرده تنها بماند ، او هرگز بدون پرسیدن یک کوکی نمی برد ، حتی اگر درست قبل از بینی او بیندازد. او مهربان است ، اگرچه همه سگهای حیاط را دو برابر سنگین تر از خودش دور می کند. او هر خش خش روی پله ها را می شنود. درست است ، او در غذا کاملاً گزینشی است و با خوردن هر سوسیس موافقت نمی کند ، و سپس مادرم این سوسیس را به من و خواهرم می دهد. اما در همان زمان ، ژژکا ضخیم ، نرم ، کرکی و بسیار گرم است - من در زمستان به جای پد گرمکن از او استفاده کردم.

و ایده ای که برای دوست عزیزم از طریق ایمیل نوشتم یک گربه است. قرمز و راه راه. تو کیفم نشسته

توصیه شده: