چرا در سال جدید منتظر معجزه هستیم؟
چرا در سال جدید منتظر معجزه هستیم؟

تصویری: چرا در سال جدید منتظر معجزه هستیم؟

تصویری: چرا در سال جدید منتظر معجزه هستیم؟
تصویری: last yeaars experiences/درس هایی که تو سال جدید کمکت میکنه 2024, ممکن است
Anonim
Image
Image

بر هیچ کس پوشیده نیست که تعامل با دنیای خارج تأثیر قابل توجهی بر دنیای درونی فرد دارد. وضعیت روانی ما نیز بسته به هر رویداد یا فصلی می تواند تغییر کند. چرا ما در شب سال نو منتظر معجزه هستیم؟

از همان دوران کودکی ، والدین ما به ما اطمینان دادند:

دوران کودکی سپری شده است ، اما جایی در اعماق روح من یک مکان گرم وجود دارد که هنوز اعتقاد به معجزه و تحقق خواسته ها در آن وجود دارد. به طور کلی ، رویاهای یک افسانه زیبا تا حدودی مات و مبهم می شوند بعد از اینکه سال نو به خود آمد.

به طور کلی پذیرفته شده است که سال نو نه تنها شمارش تقویم زمان ، بلکه آغاز یک زندگی جدید است. با این حال ، فراوانی تعطیلات زمستانی منجر به این واقعیت می شود که ما فقط در آغاز بهار احساس زندگی جدید می کنیم. در زمستان سعی می کنیم به ریتم فعال زندگی بپیوندیم ، اما حتی طبیعت در این زمان از سال سرعت زندگی را کند کرده و "به خواب می رود". و ما نیز بی اختیار آرام می گیریم. منفعل بودن حتی در پر انرژی ترین افراد در زمستان و همچنین در تابستان مشخص است.

من مدت ها متوجه این الگو شدم: در ابتدای تابستان و در پایان پاییز ، بیشتر و بیشتر عباراتی از دوستان و آشنایان از دوستان و آشنایان شنیده می شود: "چقدر خسته ام!" اوج فعالیت شدید در بیشتر افراد در بهار و پاییز اتفاق می افتد و کاملاً طبیعی است که حالت خستگی و خالی به دنبال آنها بیاید. اگر نمودار وابستگی روانی فرد به فصل ها را بنویسید ، موارد زیر را دریافت می کنید:

زمستان دوره شکل گیری است (انرژی از دست رفته بازیابی می شود ، برنامه های زندگی قدیمی تجدید نظر می شود و برنامه های جدید ساخته می شود).

بهار - شکوفایی (زمان اقدامات فعال ، رشد شغلی و فعالیت سریع هورمون ها) ؛

تابستان - بحران (از دست دادن انرژی ، خلق و خوی برای تعطیلات ، "شارژ" با برداشتهای جدید در یک استراحت شایسته)؛

پاییز دوره ای از تولد دوباره یا انقراض است (دومین اوج فعالیت ، زمان "برداشت" ، تجزیه و تحلیل و جمع بندی نتایج یک سال گذشته است).

با این حال ، من قوانین عمومی پذیرفته شده را تجویز نمی کنم ، زیرا ، می دانید ، مجبور نیستید.

ویکتوریا ، 27 ساله: "من به عنوان راهنمای تور در سن پترزبورگ کار می کنم. من کارم را بسیار دوست دارم و در اصل ، چیزی برای شکایت وجود ندارد. اما شرم آور است که در اوج تابستان دوستان من به در قبرس استراحت کنید ، و من نمی توانم از کار بیرون بیایم ، زیرا در تابستان تعداد گردشگران بیشتری نسبت به سایر فصول دیگر به شهر ما می آید. و در حالی که همه مردم عادی زیر نور آفتاب قرار می گیرند ، من در اتوبوس گرد و خاکی می نشینم و تکرار می کنم: " به چپ نگاه کنید ، به راست نگاه کنید.”من تعطیلات شایسته ای را در پاییز انجام می دهم ، زمانی که همه دوستان و آشنایانم استراحت کرده و مشغول کار شده اند.

به طور کلی ، ورونیکا کاملاً درست نمی گوید. او از زندگی رها نمی شود. فقط سال روانشناسی او کمی متفاوت است. در بهار شروع نمی شود ، بلکه در تابستان شروع می شود.

به هر حال ، سال روانشناسی فردی شما می تواند بیش از یک سال تقویمی طول بکشد. به عنوان مثال ، دوره فعالیت شدید شش ماه طول خواهد کشید و دوران بحران تنها چند هفته طول خواهد کشید.

علمی که این موضوع را شناسایی و مطالعه کند هنوز وجود ندارد. اما اگر هر یک از ما بتوانیم زمان خستگی یا فعالیت را دقیقاً محاسبه کنیم ، می توان زمان و وضعیت روحی خود را طوری برنامه ریزی کرد که در دوران رفاه ، ذخیره ای از قدرت را برای دوره بحران بگذارید. اگرچه ممکن است زندگی خسته کننده تر شود.

حال بیایید سعی کنیم مرزهای سال روانشناسی را محدود کنیم.من می خواهم بسته به هر ماه تقویمی در مورد وضعیت ذهنی شما صحبت کنم. به هر حال ، ما انتظار داریم معجزه ای در ماه دسامبر رخ دهد ، نه در ماه مه یا اوت. حتی هوا در شب سال نو فضایی جادویی دارد ، درست است؟

از خاطرات دوست من ایرینا:

" 02.01.2004 در اینجا سال نو فرا می رسد! هورا! برنامه های من برای امسال چیست؟

28.01.2004 تلاش برای رسیدن به کار! کار نمی کند ، تعطیلات مانع می شود.

01.02.2004 بهار در راه است و هنوز تعطیلات زیادی در پیش است …

27.02.2004 من به صدای جیر جیر گنجشک ها گوش می دهم! چقدر زمستان را بی نتیجه گذرانده بودم.

05.03.2004 اینجاست - یک زندگی طوفانی! من در مورد کار صحبت نمی کنم. به نظر می رسید همه مردان دیوانه شده اند!

30.03.2004 یک پروژه شگفت انگیز در مغز درخشان من رسیده است! آشپز خوشحال است! همه چیز با آندری و دیما تمام شده است. حالا من واسیا دارم!

02.04.2004 خوب ، البته ، همه مردم مانند مردم هستند ، و من ، من … اکنون شروع به غر زدن می کنم. همه مردا بد اخلاقن همه چيز! بی سر و صدا وارد کار می شوم! اما در خیابان بهار است … 30.04.2004 چگونه می توان این تعطیلات ماه مه را در زمان اشتباه آغاز کرد! فقط در محل کار عصبانی شدم. و یک دختر تنها در تعطیلات چه باید بکند؟

02.05.2004 من خیلی خوشحالم! من نمی فهمم چگونه چنین مرد شگفت انگیزی به من توجه کرد! خوب است که دوستانم هنوز مرا به کباب کشیدند!

28.05.2004 وقتی تابستان بیرون است تمرکز روی کار سخت است.

03.06.2004 من البته درک می کنم که تابستان زمان تعطیلات است ، اما چرا همه در حال حاضر در تعطیلات جدا شده اند؟! چقدر چیز روی سرم افتاده !!!

26.06.2004 همه چيز! دیگر طاقت ندارم. معشوق من در یک سفر کاری است ، رئیس در تعطیلات است ، در محل کار انسداد وجود دارد ، جوانان در ساحل دراز کشیده اند و من در دفتر پوسیدم!

05.07.2004 تعطیلات! هورا! امسال خیلی خسته ام! سرانجام! وقت آن است که سلامتی و اعصاب خراب را بازیابی کنیم! مصر عالی است!

30.07.2004 فردا بالاخره می روم سرکار. چقدر دلم برای همه تنگ شده بود! وقت آن است که با قدرت دوباره بجنگیم!

03.08.2004 چرا استراحت کمی داشتم … می خواهم برگردم!

30.08.2004 باور نمیکنم. من مشکلات زیادی دارم ، کارهای زیادی باید انجام دهم! و به جای حمایت معشوقم ، پیشنهادی دریافت می کنم … برای جدایی! آیا آغاز پاییز بر او تأثیر گذاشت؟

04.09.2004 هیچ وقت برای رنج کشیدن وجود ندارد: کار زیاد. یک هفته در پارک قدم می زنم و شیرجه می زنم.

29.09.2004 و چرا این همه تولد همزمان وجود دارد؟ و همه آنها! حیف است که مجبور شوید بدون یک جفت به یک شرکت پر سر و صدا بیایید. چقدر تنهام!

06.10.2004 دارم یاد می گیرم از تنهایی لذت ببرم. بالاخره همه چیز بد نیست

30.10.2004 جایزه سرآشپز! خیلی خوشحالم! پول روی من سرازیر می شود! وقت خرید است. و شما باید مدل موهای خود را تغییر دهید. من زندگی جدیدی را شروع می کنم!

03.11.2004 Met Vasya - پیشنهاد ملاقات کرد. او رد کرد. سه نفر از سابقم روز دیگر تماس گرفتند. من چه زیبایی افتخارآمیز و تنها هستم!

28.11.2004 اوه ، مومیایی ها! سال نو به زودی! در این ماه چند کار باید انجام شود !!!!!

05.12.2004 بله ، می دانم که کارهای زیادی برای انجام دادن دارم ، اما خیلی خسته ام! هیچ چیز شکار نمی کند احساس می کنم یک توده خاکستری بی شکل است …

22.12.2004 به این فکر می کنم که امسال چقدر سخت گذرانده ام! و به زودی ضربه زدن به ساعت زندگی جدیدی را برای بشریت باز می کند! امیدوارم این بار آرزوی شما برآورده شود! به هر حال ، معجزه باید حداقل یکبار در زندگی شما رخ دهد!"

همه ما هر ماه دیدگاه های جدیدی داریم. ما تجربه بیشتری کسب می کنیم ، از مردم سرخورده می شویم و ایمان خود را دوباره به دست می آوریم. در ماه ژانویه ما می توانیم در "خواب زمستانی" بمانیم ، در ماه مه روح ما شروع به کار می کند و مانند یک خرگوش می خواند ، در ماه سپتامبر ما موجی از قدرت را احساس می کنیم. هر ماه احساسات و احساسات متفاوت و همیشه جدیدی به ما سر می زند. اما با فرا رسیدن ماه دسامبر ، همه ما ، صرف نظر از همه چیزهایی که در یک سال تجربه کرده ایم ، منتظر معجزه خواهیم بود.

می دانید ، مهم نیست که در چه دوره ای از زندگی خود زندگی می کنید ، من می خواهم آرزو کنم که همیشه خوش بین باشید ، خود را باور داشته باشید ، بتوانید با وقار با مشکلات کنار بیایید و مهمتر از همه - شوخ طبعی خود را از دست ندهید. !

و فراموش نکنید که در سال جدید بیشتر بخندید!

توصیه شده: