تصویری: مدرسه کاملاً معمولی نیست
2024 نویسنده: James Gerald | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 14:06
قبل از یازده سالگی هرگز خوابش نمی برد - حالا با شنیدن اولین خبر ساعت 9 به سرعت به رختخواب می رود. لباس تاشو. کوله پشتی را چک می کند. مسواک زدن در شب
ساعت شش بیدار می شود و بزرگسالان را از خواب بیدار می کند. او با التماس "عزیزم بگذار بخوابم" فریاد می زند: "مدرسه زنگ می زند!" درخواست تمدید می کند. تقریباً ناله نمی کند. بند کفشش را خودش می بندد. کارهای تو شگفت انگیز است ، پروردگارا.
کلاس اول آنقدر خنک و گلگون شروع می شود که با بی توجهی به خرافات ، چوب را می کوبم: نه آن را عصبانی کنم ، نه آن را عصبانی کنم. از آنجا که مدرسه معمولاً در یک کودک وارد می شود: شیوع گل در اول سپتامبر ، و سپس آنچه - کار و وظایف ، وظیفه و نیاز ، بلند کردن سخت و شبیه سازی گلودرد. بیشتر از آن برای یک کودک درونگرا و غیر مهد کودک که طعم لذتها و وحشتهای جمع گرایی را نچشیده است.
برای چنین اشتیاق کودکانه کمی لازم است! کودکان کوله پشتی های سبک دارند: آلبوم ، قلم نمدی ، ساندویچ ، یک کتاب (که به طور مستقل انتخاب شده است) ، معمولاً با افسانه ها. آنها حتی کفش های جایگزین نمی پوشند ، اما کیف ها را در رختکن می گذارند. بدون فرمول ، بدون کتاب درسی - هنوز: در کلاس درس رمزنگاری می کنند - منقار پرنده حریص ، مادر و دختر ، پیرزن ، سرسره ، چوب هاکی ، هواپیما ، گلدسته فانوس ، "می خندد" - آنها در شرف نوشتن نامه های دست نویس آنها داکتیل را آموزش می دهند - زبان ناشنوایان و لال ها (ابزاری عالی برای توسعه مهارت های حرکتی دیجیتال). آنها یک گل را روی انگشتان خود تا می کنند و باز می کنند: a-z، u-u. آنها آهنگ هایی "از تخته سیاه" در مورد کلاغ و خانه گربه می خوانند. در تعطیلات ، آنها ملکه برف و دروازه طلایی را بازی می کنند.
به نظر می رسد معلم کاملاً آشفته نیست. او دارای صدای بسیار آرام است - و این هیجان است. می پرسم معلم چگونه اظهار نظر می کند: آیا او با نام خانوادگی ، سرزنش ها و غیره صحبت می کند.
- تو چی! او همیشه می گوید: "ساشا ، من از تو می پرسم …"
- درس چگونه شروع می شود؟
- خوب ، چگونه. سلام. لطفا بشین.
این "لطفا" یکنواخت و تغییر ناپذیر به دلایلی به نظر من کلید ادامه خوش بینانه است.
و همه اینها را چه می نامید - "هیچ چیز خاص" یا "رویکرد منحصر به فرد"؟ نمیدانم. من فقط می دانم که همه کودکان فارغ از سطح آموزش آنها در این کلاس پذیرفته می شوند. که در اینجا پرسیده نمی شود: "چگونه می توانید به مدرسه کمک کنید؟" یا "کجا کار می کنی؟" این در حالی است که مدرسه ، به بیان ساده ، غنی و البته رایگان نیست.
… من فقط فیلم معروف "کلاس اول" - در مورد ماروسیا اورلووا ، بت نسل کودکان - را تماشا کردم و روح من زخمی شد. تمام ایدئولوژی و سبک مکتب اقتدارگرا - در یک نگاه. اولین معلم ، الهه آنا ایوانا (بی عیب و نقص ، مانند مجسمه) ، گله دخترانه را با یک حرکت ابرو تنبیه و عفو می کند. یخ زدگی روی پوست: ماروسیا فقیر با مداد می نویسد ، او لیاقت (!) حق نوشتن با جوهر را نداشت. می بینید که دست خط او به اندازه کافی خوشنویسی نیست!
"شما مانند بزرگسالان به محل کار به مدرسه می روید. تحصیل کار شماست!" - آنا ایوانا با روح تکان می خورد. با چه وحشتی؟ - دیوانه وار به تلویزیون می پرسم ، اما آنا ایوانا صدای مرا نمی شنود. و ماروسیا در حال انجام وظیفه است ، الهام بخش کف همکلاسی های خود را بررسی می کند و از ناخن های کثیف دیگران خوشحال می شود.
ماروسیا اورلووا ، با توجه به منطق استراتژی آموزشی و ارزشهای اخلاقی تعیین شده توسط مدرسه اش ، قرار بود دادستان شود. یا یک بازرس - پلیس راهنمایی و رانندگی ، RONO ، مهم نیست. نکته مهم این است که آن مدرسه با اولویت خوشنویسی ، ناخن های تمیز و نقش مقدس معلم ، زنده تر از همه موجودات زنده است. اما من و دخترم هنوز به "مدرسه ای معمولی" نمی رویم. در ابتدای سال ، معلم ما حتی نرخ تأیید شده ای نداشت ، زیرا نوزده کودک در یک کلاس برای دولت خراب است (و اخیراً متوجه شدم که طبق قوانین بهداشتی ، نباید کمتر از 25 نفر باشند در کلاس درس ، اما بیش از 50 (!) ، آیا این بدان معناست که چهل و نه قانونی است و نوزده آن مجاز نیست؟ و "کیفیت دانش" بدنام احتمالاً در 49 بالاتر است؟). به احتمال زیاد ، این نرخ هنوز تصویب می شود ، نه برای از بین بردن کلاس ، اما چرا این اتفاق می افتد که یک مدرسه خوب بدون قید و شرط باید حق خود را به دولت ثابت کند؟
… در صف کلینیک کودکان می نشینم و به یاد Marusya Orlova و منقار یک پرنده حریص می افتم. دختر در حال ورق زدن "عمه فئودور عمه" است. در کنار من مادر دانش آموز کلاس اولی است که در سالن بدنسازی درباره نخبه گرایی می نالد. "همه چیز بسیار نخبه گرا است ، می دانید ، بسیار انحصاری است. گروه کودکان استثنایی است ، همه از خانواده های خوب. ما یک لباس شرکت در استودیو سفارش دادیم - دامن ، جلیقه ، کاپشن اسکاتلندی. ولی. "می توانید خود را خفه کنید" ، - به طور تصادفی بیرون می آید … "چگونه گفتی؟" همه چیز ، همه چیز ، من سکوت می کنم. به او نگویید که چگونه کودکی در راه مدرسه از من می پرسد: "آیا می دانید ، در همه مدارس ، کودکان به اندازه من خوشحال هستند؟" و من می گویم: "احتمالاً ، در کل ، خوب ، من به طور دقیق نمی دانم ، در واقع باید اینطور باشد" ، و ترسو و خرافاتی سعی می کنم احساس شانس کمیاب را در خودم خاموش کنم تا او را نترسانم ، نه برای فریب دادن ، نه برای فریب خوردن …
مارینا کارینا
توصیه شده:
Orbakaite پوگاچف را در زندگی معمولی نشان داد
گذراندن اوقات فراغت برای مادر و دختر به آسانی برای مردم عادی آسان نیست
روی میز کاملاً مسلح
بیشتر جمعیت کشور بزرگ ما هنوز به خود زحمت نداده اند تا با قوانین رفتار سر میز آشنا شوند. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد. نکته اصلی عدم چشم انداز استفاده از این دانش در عمل است. اکثر ما موفق می شویم در طول زندگی خود با خیال راحت از بازدید از مهمانی های با جامعه بالا و رستوران های چند ستاره اجتناب کنیم
در مهمانی کاملا مسلح
دوره از پایان ماه مه تا پایان ماه ژوئن غنی تر از دانش آموزان در حال امتحان است ، فقط برای کسانی که از مدرسه فارغ التحصیل می شوند. خودتان فکر کنید: آزمون های سالانه ، آخرین زنگ ، فارغ التحصیلی و امتحانات ورودی ، بالاخره توپ فارغ التحصیلی! لازم نیست گیج شوید ، فقط خود را از بهترین جنبه نشان دهید ، مطمئن شوید که این زمان برای همیشه به خاطر خواهد ماند
مذاکرات کاملاً زنانه است
حوزه تجارت محدودیت های زیادی را برای شخص اعمال می کند. شما باید کت و شلوار تجاری مناسب انتخاب کنید. شما باید با دقت صحبت کنید. شما باید احساسات خود را آرام کنید و به نظر می رسد همیشه متعادل هستید … حرفه رئیس از بسیاری جهات خویشتن داری را پیش فرض می کند و اگر "کد" رفتار را ندانید ، می توانید به راحتی شکست بخورید. به عنوان مثال ، یک عنصر جدایی ناپذیر هر کسب و کار - مذاکرات - مستلزم رعایت قوانین خاصی است ، اصول آداب معاشرت تجاری. همچنین شامل مقررات جهانی است که برای آنها اجباری است
شاهزاده هری: "پادشاه نمی شوی؟ کاملا "
به نظر می رسد که اخیراً فتنه ها در خانواده های سلطنتی شکوفا شده و مبارزه ای شدید برای تاج گذاری انجام شد. اما امروزه به نظر می رسد این "بازی تاج و تخت" اهمیت خود را از دست داده اند. حداقل شاهزاده هری نگران این واقعیت نیست که شانس او برای پادشاهی شدن طی چند سال گذشته به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.