مادران غیر استاندارد ، یا آرام ، فقط آرام
مادران غیر استاندارد ، یا آرام ، فقط آرام

تصویری: مادران غیر استاندارد ، یا آرام ، فقط آرام

تصویری: مادران غیر استاندارد ، یا آرام ، فقط آرام
تصویری: تست کاروان در -25 درجه. شب اقامت در زمستان. چگونه یخ نزنیم؟ 2024, ممکن است
Anonim
مادران غیر استاندارد ، یا آرام ، فقط آرام!
مادران غیر استاندارد ، یا آرام ، فقط آرام!

آیا می دانید برخی خانواده ها فرزند تربیت نمی کنند؟ یعنی آنها به معنای معمول کلمه تربیت نشده اند. کودکان در این خانواده ها نمی دانند که اظهار نظر یا فریاد چیست ، نه "ساکت تر" ، "دست نزن" و "صحبت نکن" ، هیچ فشاری از سوی والدین وجود ندارد. درست است که اغلب کودکان در همان زمان ممکن است با بهداشت آشنایی چندانی نداشته باشند ، تا پنج سالگی با پستانک دوست باشند و به سختی "چه خوب و چه چیز بد" را درک کنند.

تربیت همیشگی ما تقریباً توسط همه نشان داده می شود ، حتی کسانی که هنوز وارد دوران "فرزندپروری" نشده اند. با یادآوری دوران کودکی خود ، ما نه تنها هدایای تعطیلات و پیاده روی های شادمان را به خاطر می آوریم ، بلکه لحظاتی را که به خود قول دادیم: "وقتی بزرگ می شوم ، هرگز مانند والدینم رفتار نمی کنم." و بعد بزرگ شدیم. و آنها فراموش کردند که وقتی شما به طور ناعادلانه مجازات می شوید چقدر توهین آمیز است ، چقدر تلخ است وقتی نزدیکترین فرد شما ، مادر شما ، با عصبانیت بر سر شما فریاد می زند … ما بزرگ می شویم و فراموش می کنیم ، و از بسیاری جهات ، شروع می کنیم به اشتباهات والدینمان را تکرار کنیم …

برخی از خانواده ها در تربیت فرزندان آرام و متعادل با سیستم عصبی سالم گام برداشته اند. در برخی کشورها ، چنین خانواده هایی بیشتر و بیشتر می شوند. من فکر می کنم برخی از مواردی که بسیاری از ما از آن استفاده می کنیم به طور خودکار به عنوان مظاهر منفی خانواده های عجیب و غریب از آنها یاد می شود ، می توانند مورد بازبینی قرار گیرند. و معنا را در آنچه در گذشته برای ما غیر ضروری به نظر می رسید ، ببینیم. می توانید سعی کنید با دید تازه ای به آن نگاه کنید که مزایا و معایب تربیت غیر استاندارد به راحتی می تواند به یکدیگر تبدیل شود. معایب با حرکت اندک روح به مزایا تبدیل می شود:

1) در تمرین آموزش های غیر سنتی ، بهداشت از نظر اهمیت در جایی در آخرین مکان قرار دارد. بچه هایی که روی زمین کثیف دراز کشیده اند و چهره های کثیف رایج هستند. ناگفته نماند عادت چشیدن همه چیز ، حتی بدون فکر کردن در مورد خلوص محصول مورد استفاده و توانایی کاوش انواع سطوح افقی و عمودی که همیشه ایمن نیستند.

ولی کودکانی که در آزادی فضایی بزرگ شده اند - که طبیعی است - در برابر انواع میکروب ها مصونیت بیشتری پیدا می کنند ، آنها نمی دانند چه چیزی "این کثیف را بیرون می ریزد" و "ژاکت را تکان می دهد" (بر این اساس ، آنها خود و مادر خود را نجات می دهند. اعصاب) و بر جهان تا حد کامل تخیلات کودکانه خود تسلط دارند …

- من داستانی را به یاد می آورم که در یکی از حیاط مسکو اتفاق افتاد. مادری جوان که روی نیمکت نشسته بود با مادران مشابه و بازی بچه های آنها را تماشا می کرد ، از دوستانش شکایت کرد: "ولادیک من اصلاً بچه ورزشی نیست ، او نمی تواند خودش را بالا بکشد ، از درختان بالا نمی رود ، او بسیار خانه دار است ، نمی دانم با او چه کنم. "… در آن لحظه ، ولادیک شروع به بالا رفتن از یک نوار افقی بلند کرد. "ولادیک! کجا می روی؟ - مامان هیستریک فریاد زد و از جا بلند شد تا آن را بلند کند …

2) کودکان در خانواده های غیر سنتی بیشتر "شل" هستند و به خوبی در برابر دستکاری های عادی والدین تسلیم نمی شوند. آنها بدون اظهار نظر بزرگ شده اند ، اغلب نمی دانند چه چیزی "ممنوع" یا "ناشایست" است. چنین کودکانی مکانیسم کنترلی شکل نگرفته ای ندارند - هیچ "درد" معمولی وجود ندارد که بتوان روی آن فشار آورد و خواستار رفتار خاصی شد.

ولی کودکانی که بدون فریاد بزرگ می شوند دارای سیستم عصبی قوی هستند. آنها با روان رنجوری های فراگیر - محصولات جانبی تربیت معمولی خانواده بیگانه هستند.آنها با "اهرم" معمولی والدین - ایجاد احساس گناه ، درماندگی و دوست نداشتن آشنا نیستند. ببینید والدین بیشتر برای اهداف آموزشی چه می گویند؟ "شما با وجود این کار را کردید!" ، "همین ، دیگر دوستت ندارم" ، "من به تو گفتم …" ، "مامان بهتر می داند" - این لیست را می توان به طور نامحدود تمدید کرد. کودکانی که فریاد را نمی دانستند به احتمال زیاد خانواده های هماهنگ ایجاد می کنند ، زیرا آنها هیچ تجربه منفی خانوادگی ندارند …

- علاوه بر این ، فریادهای معمول: "مراقب باشید ، سقوط می کنید!" یا در قلب "از من متنفر هستی!" - پیشنهادات منفی واقعی کودک در اعماق روح خود کاملاً می داند که باید از والدین اطاعت کرد (و آنها همیشه حق دارند) و ناخودآگاه شروع به برآورده کردن نیازهای خود می کند. واقعا سقوط می کند و حتی شروع به نفرت می کند … و سپس والدین از بچه های بد و ناسپاس شکایت می کنند ، فراموش می کنند که روز به روز آنها را به این شکل …

3) در خانواده های غیراستاندارد ، کودکی که توسط جنبش هیپی ، تمرینات سنگین هوی یا تائوئیسم به دام می افتد ، یک "گوسفند سیاه" نیست که باید به "گله" بازگردانده شود (به عنوان یک قاعده ، با عصبانیت و یا علامت گذاری در والدین روح "بزرگ شوید ، خواهید فهمید") - اما شخصیت بزرگسال خود مختار طبیعی است. و اگر کودکی حلقه بینی و چهار حلقه دیگر در گوش خود دارد - این سبک شخصی او است …

ولی این کودکان از کودکی می دانند که می توانند سیگار کشیدن را درست در حضور والدین خود امتحان کنند ، سوراخ کردن گوش مشکلی ایجاد نمی کند ، آنها علاقه ای ندارند که با چیزی که برای یک کودک معمولی ممنوع است ، درگیر شوند. به هر حال ، نوجوانی نوعی اعتراض به ممنوعیت های والدین است. اگر منعی وجود ندارد ، نیازی به اعتراض نیست …

- البته ، تربیت فرزند بدون هیچ گونه ممنوعیتی غیرممکن است و به سادگی خطرناک است. اما اگر تربیت به شیوه ای سازنده انجام شود ، کودک نه بر اساس آنچه "بی مزه ، کثیف و ناشایست" است ، بلکه با مثالهای مثبت تربیت می شود. اگر کودکی از کودکی با موسیقی کلاسیک ، ادبیات خوب و افراد شایسته آشنا باشد ، ارزش همه چیز را از قبل می داند. او در حال حاضر تفاوت بین هنر و مد یک روزه را درک کرده است - به هر حال ، کودکان بسیار عاقل تر از بزرگسالان هستند …

و چیز دیگری. در خانواده های غیر استاندارد مجازاتهای معمول وجود ندارد ، کودک می تواند از چیزی اضافی محروم شود ، اما لازم نیست. او از پیاده روی در هوای تازه محروم نیست ، از پول محروم نیست ، از ارتباط محروم نیست. و از همه مهمتر ، آنها را از محبت ، توجه و مراقبت والدین محروم نمی کنند. بدون سکوت "آموزشی" ، بدون حالت تحریک شده یا آزرده چهره ، بدون آیین "شما باید بخشش کنید".

کودک باید بداند: هر اتفاقی بیفتد ، مهم نیست که او چه کار می کند ، والدینش در هر صورت او را دوست دارند. و نه تنها در کلمات ، بلکه با هر نگاه ، هر ژست ، هر نفس …

بیهوده نیست که آنها می گویند عشق بهترین مربی است …

توصیه شده: