قوانین رفتار زنان و کاربرد عملی آنها
قوانین رفتار زنان و کاربرد عملی آنها
Anonim
قوانین رفتار زنان
قوانین رفتار زنان

به کتاب فوق العاده ای برخوردم به نام"

اجازه دهید داستانهای عامیانه روسی را به خاطر بیاوریم: یکی به قلم فینیست نیاز داشت ، دیگری به گل سرخ. کلاه قرمزی زن فرانسوی ممنوع بود در جنگل با گرگ صحبت کند ، اما او اطاعت نکرد. پدر به سه پرنسس آلمانی اجازه نداد به عالم اموات بروند - اما آنها اجازه دادند. زنان در سراسر جهان از لطف ، جذابیت ، اما غرور ، ناسازگاری ، حیله گری ، ناسازگاری برخوردارند. البته به مردان اعتبار داده می شود. و آنها "منطق زنانه" ما را مسخره می کنند. اگرچه ، اگر از طریق شیشه ای و نوشیدن چای دیوانه کننده به یاد بیاوریم ، دختر آلیس منطقی ترین و منطقی ترین است - از نقطه نظر منطق روزمره.

خرگوش مارچ در حالی که به سمت آلیس خم شده بود گفت: "کمی چای بیشتر بخور."

- هنوز؟ - آلیس با ناراحتی پرسید. - من هنوز چیزی نخورده ام.

و در اینجا برخی از قوانین رفتار زنان وجود دارد. "یک زن نیاز به یک جشن مداوم از یک معجزه دارد ، هرچند کوچک ، اما بدون شکست به خاطر او انجام می شود." … یک گاسکن را برای آویز به انگلستان بفرستید ، در زمستان گل برفی انتخاب کنید ، یک شبه یک پل بلوری بسازید. فقط مشخص نیست که چرا یونانیان به این واقعیت اجازه دادند که هرکول دوازده تلاش خود را به افتخار پادشاه شرور انجام داد؟! حتی اگر یک زن فقط بی گناه خواب ببیند ، مردان واقعاً معجزه می کنند.

ملکه آنا یوانوونا ، که در کاخ لفورتوو زندگی می کرد ، یکبار گفت:

- مکان زیبا. حالا اگر جلوی پنجره ها بیشه ای بود!

صبح روز بعد ، در محل یک میدان برهنه ، بیشه ای گل رز ظاهر شد - بنابراین دوک بیرون دستور داد.

"برای یک زن ، تمایل معمول برای نظم در زندگی روزمره به خرده فروشی محدود می شود." … آیا مثال می خواهید؟ لطفا! یکی از دوستان آلمانی من درباره تولد یک دختر به من گفت. مهمانان جمع شده اند. شوهرش یک دسته گل زیبا به او هدیه داد. سپس همه شامپاین نوشیدند و لذت بردند و شوهر به طور تصادفی کاکتوس مورد علاقه همسرش را از پنجره بیرون انداخت و گلدان را شکست. قهرمان مناسبت دسته گل تازه ای به او زده و او را بیرون انداخت. بیچاره دو ساعت بیرون بود.

"یک زن همیشه می داند چه می خواهد ، اما هرگز نمی داند چه می خواهد." … این قانون به خوبی توسط داستان O. Henry نشان داده شده است. یک زن باردار ، در اواخر شب در آستانه کریسمس ، از شوهرش می خواهد لیموهایش را پیدا کند. "شاید یک پرتقال ، عزیز؟ در حال حاضر تعداد زیادی از آنها وجود دارد ، اما شما لیمو پیدا نمی کنید!" اما زن لیمو می خواهد. شوهر تمام شب به دنبال آنها بوده است. و اکنون او خوش شانس بود ، لیمو را در جایی بر روی میز جشن می بیند ، آن را به خانه می آورد. و همسر: "یک پرتقال وجود خواهد داشت." اما این "عزیز" در مقایسه با پیرزن فقط یک کودک بی گناه است ، دریافت "لیمو" آرزو می کرد معشوقه دریا شود. اگرچه چرا گاهی تسلیم یک زن نمی شوید؟

یک بار در قطار بودم و صحنه زیر را تماشا کردم. زنان معامله کننده در حال چرخیدن در اطراف ماشین هستند و دستکش و شال ارائه می دهند ، "برای یک زن محبوب ، هیچ حیف نیست!" زن مضطرب با اشک در صدایش می پرسد: "پتیا ، بخر!" پتیا ، وقتی فهمید که دستکش ها پنجاه روبل هزینه دارند ، معامله می کند ، اما عمه اش قبول نمی کند. پتیا با عصبانیت به همسرش می گوید:

- داری! مادرم داد!

- کسانی که برای هر روز خواهند بود ، و اینها ، سفیدهای کوچک ، در راه خروج هستند!

پتیا عصبانی است:

- شاید هنوز دستکش چرمی برای خرید دارید؟!

و اگر من این زن بودم ، شوهرش را بدون هدیه در 23 فوریه و بدون "شیرین" برای همیشه ترک می کردم ، و من خودم واسیا را پیدا می کردم ، که سه برابر بیشتر از آنچه که من می خواستم دستکش به من می داد ، و علاوه بر آن یک شال کوچک نیز پیدا می کرد. به و اگر قانون در چنین مواردی کار کند ، اصلاً بد نخواهد بود "اگر زنی چیزی بخواهد ، باید به او بدهید ، در غیر این صورت خودش آن را می گیرد.".

"زنان سرشار از تعصب هستند" … یک استاد مشهور اما بسیار جوان یکبار بیماری را با بیماری جبران شده قلبی تشخیص داد. حتی ورزشکاران مشهور نیز با این تشخیص زندگی می کنند. او برای روحیه دادن به بیمار به شوخی گفت: "شما اصلا نگران قلب خود نباشید - شما قبل از من نخواهید مرد و اگر ما بمیریم ، پس با هم". روز بعد ، استاد ناگهان فوت کرد. چند ساعت بعد ، قلب زن متوقف شد. به نظر می رسد نویسنده O. Henry در هوی و هوس زنان تخصص داشته است. او همچنین یک داستان "آخرین برگ" دارد. دختر بیمار به خود پیشنهاد داد که وقتی آخرین برگ از پیچک بیفتد بمیرد. و یک هنرمند همسایه همان ورق را روی دیوار که از پنجره اش قابل مشاهده است نقاشی کرد. هنگام سپیده دم ، دختر برگ را در محل معمول خود دید و مدت طولانی دراز کشید ، چشم از آن بر نداشت.

قانون رفتار زنان هرچه باشد ، یک پارادوکس است. "لب های یک زن همیشه دروغ می گوید ، اما اقدامات او همیشه صادق است" ، "هنگام برقراری ارتباط با یک زن ، باید در گفتارها مراقب باشید و در اعمال شجاعانه" ، "هنگامی که یک زن تحت سلطه یک مرد است ، برای آزادی او ، اما وقتی او تحت سلطه قرار می گیرد ، می خواهد اطاعت کند "،" لبخند مطیع یک زن گرانیت را شکافته می کند ".

اخیراً ، در یکی از نمایش های لباسشویی بزرگ ، آرکادی واینر نویسنده گفت که زنان تنها پس از صد سالگی می توانند نگران سن خود باشند ، تا صد "آنها همه چیز را در این جهان زیرزمینی دارند". هیچ یک از این قوانین هرگز از بین نمی رود ، ما فقط می خواهیم آنها برای ما کار کنند.

توصیه شده: