خواهر بزرگتر
خواهر بزرگتر

تصویری: خواهر بزرگتر

تصویری: خواهر بزرگتر
تصویری: خواهر کوچکتر در مقابل خواهر بزرگتر! نبرد 24 ساعته خواهران چالش 2024, ممکن است
Anonim
خواهر بزرگتر
خواهر بزرگتر

وقتی دو دختر در یک خانواده هستند ، بسیار مهم است که آنها دوست شوند ، نه رقیب. نمی توانم بگویم خواهر بزرگتر من مال من است"

شاید من خودم به یاد داشته باشم که چگونه در اوایل کودکی ، لذت شخصیت من تمام خانواده را به خود مشغول کرده بود. بابای عزیز ، که روی میز دختر خود به دختر کوچکش اظهار داشت ، بلافاصله در واکنش به آن یک اقدام بسیار دیدنی دریافت کرد: ژنیا به آرامی ، با سلیقه ، به طور نمایشی (از کلمه "دیو") ، سر روشن خود را به یک بشقاب فرنی پایین آورد ، اینگونه بنشینید (با صورت خود در بلغور دراز بکشید) تا زمانی که مامان ترحم کند و کودک سرسخت را به سینک برساند. من حتی نمی دانم که شخصاً پس از چنین جلوه ای از خلق و خوی ، با هیولای خود چه کردم.

لنکا دائماً با ترفندهای من درگیر می شد و از کودکی سعی می کردم همه کارها را به روش خودم انجام دهم ، هرگز به نظر نمی رسید. "کودک گفت:" احمق "- او از تو آموخت ، چگونه دیگر !!!" - انگار هیچ جا … "چرا خواهر کوچک خود را برای پیاده روی نمی برید ، چیزی نیست که با بچه ها روی دانه ها نیش بزنید ، بروید و او را جلوی چشمان خود قرار دهید" - ظالمانه وقتی دختری او را دارد عشق اول … "تکالیفش را بررسی کنید و سپس با تلفن صحبت کنید !!!". به طور خلاصه ، چیزی برای نفرت وجود داشت.

او همیشه مرا "مورد علاقه" والدین می دانست ، که تقریباً همه چیز مجاز است. آنها می گویند که در اولین فرزندان ، والدین یاد می گیرند ، آزمایش می کنند و آخرین فرزند ، به عنوان آخرین تلاش ، با رویکردی جدید به آموزش و پرورش. من نمی دانم … اما فقط من و او ، مانند آسمان و زمین ، هم از نظر شخصیتی و هم از نظر اصول زندگی و هم از نظر اهداف متفاوت هستیم. من همیشه رهبر بودم ، سردسته هم در کلاس درس و هم در حیاط. وقتی کارگردان افراد شیطنت را از 7 "B" به فرش فراخواند و من و یک هولیگان دیگر را در میان آنها دید ، وی ویدول را گرفت و نه به این دلیل که برای اولین بار خانم های جوان گستاخ را دید ، بلکه به این دلیل که یکی از آنها عزیز بود ، و دیگری خواهر عموزاده سازماندهنده مدرسه کومسومول بود. و فقط هفته گذشته ، او شخصاً از النا برای دستاوردهای مدرسه اش و تربیت تغییر شایسته در شخص خواهر عالی خود قدردانی کرد.

او عاشق زندگی اجتماعی بود (خواهرش نیز فردی خلاق است) ، اما مطالعات روی ذهن او به ندرت بیش از 45 دقیقه در هر رشته طول می کشید. پشت سر او ، او 10 کلاس را تمام کرد ، و من همیشه سعی می کردم "دبیرستان" بگیرم ، زیرا به تنهایی وارد یک دانشگاه معتبر شده بودم. اصلی ترین چیزی که نیروی او صرف آن شد و آرزوهایش در آن متمرکز بود ازدواج و انتخاب نامزد مناسب است. عشق و علاقه اول به ازدواج ختم نشد … جستجوهای بیشتر نتیجه دلخواه را به همراه داشت ، همچنین به دلیل مشکل کنترل والدین. شما چیزی نخواهید گفت ، زمانی به نقطه پوچی رسید که لازم بود تا ساعت 22:00 برگردید و نه یک دقیقه بعد. به طور کلی ، وقتی ازدواج کرد ، از مراقبت خانواده فرار کرد ، فقط فکر نمی کرد که زندگی زناشویی یک مسئولیت بزرگتر و حتی کنترل بیشتر بر خود و شما است.

رابطه من با والدینم بر اساس تجلی استقلال و خودسری بود ، از نقطه نظر تصمیم گیری خودم ، تعیین وظایف و روشها ، بسته به نیازهای من. احتمالاً ، با اطمینان از کارآمدی و ثبات قدم هایم ، آنها مرا تنها گذاشتند و فقط در شرایط ضروری فوری لمس کردند. همانطور که مادرم به تازگی به من پاسخ داد: "آموزش به شما بی فایده است ، آنچه می خواهید همان کاری است که انجام می دهید … خوب ، شما همچنین می دانید که باید چه کار کنید." برخی از دوستان من شعار من "زن ساخته شده" را گرفتند ، اعتراف می کنم ، این درست است.

پیش از این ، مشکلات خواهرم فقط در بحث و نزاع با والدینم در مورد "بی بندوباری" من بود ، اما سالهای ازدواج او یکی دیگر را به وجود آورد که من را بسیار نگران کرد. با توجه به توزیع کالاهای مادی ، که من از آنها استفاده می کنم ، زیرا با وجود درآمد خودم با والدینم زندگی می کنم. سنت تقسیم همه چیز به طور مساوی در ذهن او باقی ماند.و سپس در مورد او بی عدالتی وجود دارد ، به عنوان یک مدعی ناقص برای عشق و مزایای فرصت های والدین. اگرچه این هنوز از طرف او ناعادلانه است ، زیرا مادر و پدرش هرگز نه او را فراموش می کنند ، نه نوه محبوبش (که مانند نور پنجره و معنای بقیه زندگی آنها است) و نه پسرش در قانون.

آخرین اصطکاک ما ناشی از توجه بیش از حد من به دوستان بود و نه به شخص او. من آشنایان زیادی دارم ، حلقه بزرگی از دوستان صمیمی ، که با آنها هم جالب ترم و هم محرمانه تر از خواهرم. اما به نظر او ، "یک زن حکیم زندگی" ، من به نکات و توصیه ها نیاز دارم. و اغلب دوستان من (که بیشتر اوقات هم سن او هستند) به نظرات او با و بدون آن گوش می دهند. البته ، من سعی کردم با او به اشتراک بگذارم ، اما یک بار آن را به عنوان گوش شخصی دیگران ، مانند کل زندگی شخصی او تبدیل کرد. و سپس خواهرم دوست ندارد گوش دهد ، اما دوست دارد که به او گوش داده شود ، در حالی که من را متهم به بیش از حد خودخواه بودن می کند. تنها این که کدام یک از ما یک خودخواه بزرگ هستیم یک موضوع بحث برانگیز است.

من او را بسیار دوست دارم ، قبول می کنم که چگونه است ، او نیز مرا دوست دارد ، اما به طریقی بسیار عجیب. به همین دلیل من همیشه از مادرم تشکر می کنم ، بنابراین به خاطر این واقعیت که او در ذهن ما نقش بست این فکر را کرد: "شما خواهران هستید ، هیچ وقت وقتی من و پدر شما رفتیم کسی را عزیزتر و نزدیکتر نخواهید داشت. در آرامش زندگی کنید ، حتی اگر شما هرگز فکر نکنید که کنار آمدن با تنهایی راحت تر از حمایت یک دوست عزیز است."

من خواستم نظر مختصری درباره وضعیت ما بدهم. روانشناس Vanifatyev Vyacheslav Yurievich:

1. خواهرت بهت حسودی می کنه این همه چیز را توضیح می دهد. دلیل اصلی این است که شما ، به عنوان یک شخص ، به عنوان یک فرد ، برشی بالاتر از او داشته اید. به طور طبیعی ، او در مورد آن صحبت نمی کند ، شاید حتی متوجه نشود … آنچه تحقیر می کند ، معمولاً به ذهن نمی رسد - این یک تابو برای آگاهی است.

2. او ادعاهای زیادی در مورد شما دارد: شما بیش از او از مزایای مختلف (مادی ، آزادی ، توجه ، و غیره) بهره مند می شوید - اینها همه دلایلی برای بیان توهین شما به بی عدالتی و نابرابری است.

3. اگر آنها را به طور مساوی دریافت کنید ، به سختی چیزی را تغییر می دهد.

4. شما ویژگی های یک رهبر را دارید - می توانید افراد را مجذوب خود کنید و آنها از شما پیروی خواهند کرد - این بیشتر از پول است - این یک نوع قدرت و اراده است. همانطور که می دانید ، همه می خواهند اول شوند - اما تعداد کمی می توانند. بنابراین هرگز برابری بین شما وجود نخواهد داشت - او باید آن را بپذیرد.

در تربیت فرزندان و روابط آنها با یکدیگر ، مسئولیت بزرگی بر عهده والدین است. اول از همه ، در حل تعارضات کودکان و حفظ برابری مشروط در رشد آنها. تأکید اصلی باید بر تقویت مسئولیت یکدیگر باشد - و تا آنجا که ممکن است مشکلات مرتبط با توجه به نابرابر توجه را کنار بگذارند. شما همچنین باید رفتار آنها را در گروه در نظر بگیرید - شما باید اولویت فرزندان را نسبت به یکدیگر ، حتی در مخالفت با رهبر گروه ، بدست آورید. یک خانواده ایده آل زمانی که برادر و خواهر و برادر بزرگتر هستند در نظر گرفته می شود ، زیرا بسیاری از دلایلی که باعث حسادت و در نتیجه پرخاشگری می شوند ، خود به خود از بین می روند.

توصیه شده: